۰
plusresetminus
یادداشت

مواجهه همه جانبه مبعث رسول گرامی اسلام و لیبرالیسم

تاریخ انتشارجمعه ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۲۱:۰۶
آن گونه که تاریخ می گوید ، بزرگان قریش لیبرال ترین لیبرالیست های تاریخ بودند . لیبرالیسم فرهنگی ، لیبرالیسم اقتصادی و لیبرالیسم اجتماعی را یک جا می توانید در مکه سال چهلم بیابید...
مبعث
مبعث
حافظ نیوز/ یادداشت وارده  27 رجب سالروز بعثت پیامبر بزرگ اسلام است . البته این همان پیامبری است که گفته شده همزمان با ولادتش طاق کسری شکافته شد و دریاچه ساوه خشکید . پس از بعثت او نیز در باره دشمنی هائی که با ایشان شد بسیار نوشته و گفته اند ، ولی کمتر آمده که چرا؟ واقعا به راستی این حجم از دشمنی به چه دلیل بود؟ به ویزه آن که دشمنان این پیامبر قدر قدرتان و قوی شوکتان مکه بوده اند . کافی است نگاهی به اسامی بزرگترین دشمنان پیامبر داشته باشیم ابوسفیان ، ابولهب ، امیه ابن خلف ، ابوجهل .
گفته می شود آنان با خدائی که محمد (ص) آورد دشمن بودند . البته که این سخن کاملا درست است ، ولی نکته ای دارد که اغلب فراموش می شود .
آن گونه که در تاریخ آمده است هم زمان با بعثت پیامبر 360  خدای دیگر در کعبه نگه داری می شد ! و اصولا یکی از دلایل مرکزیت کعبه و شهر مکه همین ویژگی " شهر خدایان " بود . هر ساله هزاران نفر برای عبادت ، طواف و ذبح قربانی به مکه می آمدند و به این شهر کوهستانی لم یزرع رونق اقتصادی ، اجتماعی می بخشیدند . مکه کانون توجه جزیره العرب و نواحی اطراف بود و این را مدیون کعبه و خدایانش می دانست .
در چنین شرایطی فردی می آید که مدعی است فرستاده خداست . خبر اولیه این است یک خدا به 360 خدای قبلی اضافه شده است . ویترین خدایان مکه رو به تکمیل است . این خدا اما خاصیتی منحصر به فرد دارد که هیچ یک از خدایان کعبه تاکنون نداشته اند ، او همه جا هست و هیچ جا نیست ، همه را می بیند و هیچ کس او را نه ، از روز ازل بوده و تا روز ابد نیز ، نه جسم دارد و نه جا .
این همه  ویژگی های متضاد کافی است تا بزرگان قریش به استقبال این خدا و پیامبرش بروند . این خدا جایگاهی عجیب می تواند به مکه ببخشد . چه مرکزیتی برای آن خواهد آورد و چه درآمدی . هزاران نفر را از گوشه و کنار عربستان و حتی سرزمین های دورتر تا مرز چین به عربستان خواهد کشاند . امروز مکیان خدائی را رونمائی می کنند که تاکنون به ذهن کسی خطور نکرده است !
اگر داستان تنها مربوط به معرفی یک خدا بود ، که باید تنها آن را عبادت کرد ، روزه اش گرفت و برایش قربان نمود . چنین خدای خوب ، درآمدزا ، و البته بی خطری آیا باید مورد استقبال ابوسفیان که مغز متفکر اقتصادی است قرار می گرفت یا مورد کینه و دشمنی او ؟ این خدا را که فصل جدیدی درتنوع خدایان کعبه گشوده و رونق مکه را دو چندان خواهد ساخت باید تکریم کرد یا تحقیر ؟ خدائی را که انسان تنوع طلب خسته از خدایان دیدنی و روی گردان از مکه را دوباره به کارناوال خدایان باز می گرداند باید دشمن داشت ؟
پس به راستی اشکال کار کجاست ؟ چرا از 360 خدا استقبال می شود ، ولی خدای محمد رانده ؟ سفرای آن خدایان، سفره قدر می بینند ، و پیامبر این خدا نوبت مرگ ؟ کعبه برای آن خدایان، فرش مهیا می کند و برای خدای محمد، شمشیر؟ حاجیان آنان، سیرند و سیراب ، و حاجیان این، مانده بر جرعه ای آب ؟ پیروان آنان به مکه وارد ، و رهروان این از مکه اخراج ؟
پیامبر با بسیاری از دشمنانش یا عموزاده بود یا قرابت نزدیک داشت ، و پیمان خویشاوندی در میان عرب آن چنان مهم است که شرافت افراد را با تعهد آنان به پیمان های خونی و خویشاوندی می سنجیدند ، و بزرگان قریش که ادعای مهتری داشتند بهتر از همه می دانستند که باید برای شان خود هم که شده هوای نوه عبدالمطلب ، بزرگ قریش را داشته باشند .
ولی همه این الزامات در صبحدم 27 رجب به ناگاه دود شد و رسول حق خود را از همه سو در آتش دید . چرا ؟ چه خطر بزرگی امرای قریش را تهدید کرد که چنین همه استانداردها و ژست های لیبرالی خود را زیر پا گذاشتند ؟ این خدای جدید با هر نرم افزاری که محاسبه شود دارای قوی ترین طرح توجیه اقتصادی است !
آن گونه که تاریخ می گوید ، بزرگان قریش لیبرال ترین لیبرالیست های تاریخ بودند . لیبرالیسم فرهنگی ، لیبرالیسم اقتصادی و لیبرالیسم اجتماعی را یک جا می توانید در مکه سال چهلم بیابید . آنان برای هیچ یک از خدایان نه تنها منعی قائل نبودند ، بلکه به دنبال تنوع و تکثر خدایان بودند ، و چه بهتر که پیروان همه خدایان در مکه در آزادی کامل به سر برند و بدون هیچ مزاحمتی هریک خدای خود را پرستش کنند . هرکس از راه رسد و خدائی عرضه کند باید به استقبالش شتافت ، و در صدر جایش داد البته جز خدای محمد ( ص ) . بازار آزادی تا به آنجا گشوده است که می توان اعضای بدن را هم پرستید حتی آنی که از شرم پنهانش می دارند ، تکثر از این فراخ تر . اما از آن سو بر محمد و یارانش همه راه ها بسته است . تحریم اجتماعی ، محاصره اقتصادی حتی برخورد فیزیکی و هر اقدام دیگری که بتوان بکار بست ، این جا دیگر البته خبری از لیبرالیزم و تحمل مخالف نیست ، مسلمانان در کنج خانه هایشان نیز آزادی و امنیت ندارند . هرجا که آنان یافت شوند باید سر به سنگ شوند ، و این هزینه ای است که رسول حق باید در برابر گناه بزرگ عدالت خواهی بپردازد .
پیامبر در زمانی مبعوث شد که پادشاه ایران که دادگرش می خواندند پس از شکست دشمنانش ، دستور داد تا اسرا را در زمین بکارند ، سر در گل و پا در هوا وگفته اند که به این روش جنگلی برپا کرد ! در زمانی برانگیخته شد که بردگان همراه با زمین خرید و فروش می شدند و اصولا جزو زمین مورد معامله بودند . شرافت زنان به شنیع ترین شکل به تاراج دنیای هوس و لذت رفته بود .
و در این چنین روزگاری بود که 27 رجب آمد . این محمد است که آرام آرام از حرا پائین می آید ، تا شرافت انسانی را بالا ببرد . او می لرزید آن چنان که گفته اند تا سه روز . این لرزش اما از سترگی ماموریتی بود که بر شانه های خود احساس می کند .
خدائی که محمد ( ص ) آورد ، خدایی خاموش نبود ، خدای فریاد بود . خدائی بود که در برابر ستم به آفریده هایش سکوت نمی کرد . او مانند بت های کعبه آلت دست گردنکشان نیست ، که گردن می شکند . اهل سازش نیست که مرد جنگ است . یک لحظه رسولش را تنها نمی گذارد تا مبادا خسته شود . مدام در گوش او فرمان حمله می خواند . خروش بر می آورد . عجب خدائی است این خدا –  ازتمام 360 خدای دیگر تبری می جوید . در تمام صحنه های جامعه حاضرو آماده است . در بازار ، در کارزار ، در صلح ، در جنگ . یک جا نمی یابی که محمد و خدایش حاضر نباشند . درست نقطه مقابل آن 360 تای دیگر ، که یک جا نمی یابی که حاضر باشند .
امروز خدائی را محمد معرفی می کند که بر خلاف خدایان دیگر ستم ستمگران را بر نمی تابد و این برای امرای قریش بزرگ ترین تهدید است . پیامبرش سنگ از سینه بردگان بر می دارد و ارباب او را خطاب قرار می دهد که میان من سید قریشی و بلال، برده سیاه حبشی تفاوتی نیست . این خطرناک ترین آموزه این پیامبر جدید است . او فریاد مبارزه با ستم گران سر می دهد و این برای سران مکه چیزی است بالاتر از خطر .
آزادی و لیبرالیزمی که سکوی پرتاب قدرت مندان و چپاول گران باشد همیشه مورد حمایت ویژه خواران است چه آن زمان و چه امروز . لیبرالیزمی که نتیجه آن تکثر و تکثری که حاصل آن پراکنش جامعه باشد ، بزرگترین فریب روزگار است . چه در این صورت آزادی بهترین ابزار در دست چپاول گران خواهد بود که مردم را هریک به رشته ای سرگرم کنند تا فرادستان ، آن کنند که خواهند و کسی نه تنها دم بر نیاورد که دم، با آنان برآورد، درست مانند آنچه هم اکنون بر جهانیان می رود .
امروز پس از 14 قرن به روح آسمانی پیامبر بزرگ اسلام درود می فرستیم و خود را ریزه خوار او نعمت وجود او می دانیم . پیامبری که تمام عمر با لیبرالیزم جنگید تا انسان ها آزاد شوند . آزادی ای که از معبر عدالت به دست می آید.
نویسنده: اسماعیل رئیسی
کد مطلب : ۱۳۸۶۵
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما