۰
plusresetminus

فيلمي كه نمي‌شود با خانواده تماشا كرد/ خنداندن به چه قیمت؟

تاریخ انتشاردوشنبه ۱۲ تير ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۰۴
خودمان را گول نزنیم. آقای منوچهر محمدی بهتر از هر کسی می‌داند که با فیلم مبتذل «اکسیدان» چه کرده؟ چه هنجارها و تابوهایی را در سینما شکسته است؟
فيلمي كه نمي‌شود با خانواده تماشا كرد/ خنداندن به چه قیمت؟
به گزارش "حافظ نیوز"،شکی نیست که منوچهر محمدی از تهیه کنندگان و مدیران سینمایی تاثیرگذار در چهار دهه اخیر به شمار می‌آید. او چندی پیش به عنوان برگزیده دهمین دوره جایزه فیاپف (جایزه سینمایی آسیا و اقیانوسیه و فدراسیون بین المللی تهیه کنندگان) معرفی شده بود. داشتن کارنامه ای وزین از آثار ارزشمندی چون: «از کرخه تا راین»، بخش‌هایی از فیلم «بازمانده» در سوریه، «عصر روز دهم»، «میم مثل مادر»،  «طلا و مس»، «بوسیدن روی ماه»، «مهمان داریم»، «فرشته‌ها با هم می‌آیند» و حتی، «امکان مینا» و... به این تهیه کننده خوشنام سینما اعتبار و حیثیت ممتازی می بخشد که کمتر کسانی از آن برخوردارند.
«محمدی» شاید یکی از جریان سازترین سینماگران در فراز و فرودهای سینمایی سال های اخیر هم، قلمداد می شود که در جهت رشد و ارتقای سینما اقدامات موثر داشته است. در اواخر دولت گذشته وقتی افق تولید سینمای ایران از فضای فرهنگی و سینمای سالم اجتماعی زاویه گرفته بود این تهیه کننده یکی از حامیان و مدافعان حرکت پسندیده ای بود که از سوی برخی دلسوزان فرهنگی از جمله «حوزه هنری انقلاب اسلامی» طراحی شده بود. حرکتی که کمک کرد تا حدودی از سیطره، جولان و یکه تازی فیلم های هنجارشکن، چالشگر، خطرآفرین و ضد خانواده کاسته شود.
اکنون چه شده است این تهیه کننده با سابقه سینما با چرخشی 180 درجه ای از اتمسفر آثار پیشینش نه تنها فاصله می گیرد بلکه گام در مسیری می گذارد که نوعی بدعتی خطرناک تر از موج و جریان مبتذلی است که از چند سال پیش در سینما صدای پای اش شنیده می شود.
شاید از فیلمسازان و سینماگران دیگر کمتر انتظار می رود تا در مسیر تولید و عرضه آثار پا را از گلیم هنجارهای اجتماعی و عرف و عفت عمومی فراتر بگذارند ولی از تهیه کننده آثار شاخص و ارزشمندی چون: «ازکرخه تا راین»، «بازمانده»، «عصر روز دهم»، «میم مثل مادر»،  «طلا و مس»، «بوسیدن روی ماه»، «مهمان داریم»، «فرشته‌ها با هم می‌آیند»این توقع نمی رود که در مسیری جولان دهد که مغایر با همه باورها، اعتقادات و دیدگاهای فرهنگی و مدیریتی قبلی اش است.
خودمان را گول نزنیم. آقای منوچهر محمدی بهتر از هر کسی می داند که با فیلم مبتذل «اکسیدان» چه کرده؟ چه هنجارها و تابوهایی را در سینما شکسته است؟ اگر چشم ببندیم بعد از این موجی از آثار مبتنی بر هجویه های پورنوگرافیک و جنسی، درام های آبکی برای اگراندیسمان رفتارهای جنسی و جلوه فروشی همجسنگرایی در سینما راه خواهد افتاد.
«محمدی» که در دولت اصلاحات خود در مقام مدیر نظارت و ارزشیابی نشسته بود و فیلم ها را ممیزی می کرد آدم را یاد کشیش فیلم «سینماپارادیزو» به کارگردانی«جوزپه تورناتوره »می اندازد که بعد از عبور از چند دهه فعالیت و مراقبت دیگر حساسیت ها و شاخک های حسی اش را از دست داده و نسبت به صحنه ها و دیالوگ های ضداخلاقی زنگوله اش را به صدا در نمی آورد.
فرض را بر این بگیریم که این فیلم توسط منوچهر محمدی و پسرش ساخته نشده بود و قرار بود که وی به اتفاق خانواده به تماشای این فیلم بنشیند چه واکنشی نشان می داد؟ برخوردش با مجموعه رنگارنگ از دیالوگ های وقیح و  چندش آور و حرکات مستهجن چی می بود؟
مقایسه نمی کنیم این فیلم را با برخی از فیلمواره های جنسی و جوک های تصویری که از گلوگاه گشاد ارشاد به جامعه سرریز می شود. صحبت از سرنوشت تلخ و درناکی تهیه کننده ای نجیب و خوشنامی است که روزگاری افق تولید را در سینمای ایران ترسیم می کرد ولی امروز «ساندویج های کثیف» تحویل مردم می دهد.
به عنوان کسی که سینما را رصد می کنم خشمگين مي‌شوم از این سقوط دردناک سینماگری که تا به این سطح نزول می کند که حاضر می شود با به سخره گرفتن عرف و هنجارهای جامعه و باورهای دینی و شبیه سازی های رندانه و مزورانه با مسیحیت به ظواهر فحشا و همجنسگرایی تنه بزند.
سرگذشت این تهیه کننده شبیه سرگذشت سینمای ماست. سینمایی که روزی به خاطر سلامت، بهداشت و عدم استفاده از چاشنی سکس و خشونت به آن می نالید و جهان، به تصاویر انسانی و شاعرانه اش افتخار می کرد امروز به هجویه های مستهجن رسیده است.
این حجم از ذهنیت جنسی و مهوع وحشتناک است. استفاده از الفاظ نامناسب، توهین‌آمیز و دستاویز قرار دادن هر چیزی حتی محتویات سخیف، شکسته شدن حیا و رواج بی‌حیایی، بیان استعاره ها و کنایه های رکیک، شوخی های اروتیک فاقد مبنا و بدون تفکر، گفتن حرف‌های دو پهلو با معانی وقیحانه، شوخی‌های جنسی، قبح‌زدایی و ترویج بی‌حیایی، ترویج ادبیات جنسی و رفتاری در جامعه، عدم رعایت حیا و خارج شدن از دایره عفت کلام و رفتار و حتی مسخره کردن آئین های مذهبی خانواده های مسلمان همچون: سفره های نذری و ...
آقای محمدی انصاف بدهید که خیلی دردناک است، سینمایی که قرار بود نقش الگوسازی را برای مخاطبان و جامعه ایفا کند سطح فکری و فرهنگی اش تا به این حد سقوط کند.
نکته جالب تر این است که وزارت فرهنگ و ارشاد دولت هم پیشتاز در تولید این هجویه های مستهجن به نام سینما شده است که به دلیل ضعف‌های نظارتی و رهاشدگی، شاکله محصولات سینمایی ما را این دست آثار تشکیل می دهند. «50 کیلو آلبالو»، «من سالوادرو نیستم»، «مادر قلب اتمی»، «اکسیدان»، «خانه دختر» و ...
ضمنا، کسی مخالف فیلم های طنز و کمدی های سالم و پاک نیست. در تاریخ سینمای ایران کمدی های خوبی را سراغ داریم: «اتوبوس»، «آپارتمان شماره۱۳»، «اجاره نشین‌ها»، «خواستگاری»، «زرد قناری» یا فیلم های طنز تاثیرگذار و آگاهی بخشی چون: «لیلی با من است»، «آتش بس»، «دختر شیرینی فروش»، و ...؛ طنز های سالم و حرکت آفرین و انرژی بخش بسیاری را شاهد بوده‌ایم، آثاری که هم به رشد سینما کمک می کردند و هم در خدمت سیر تحولات اجتماعی و فرهنگی جامعه بودند و هم از گیشه های پررونقی برخوردار بودند.
جای نگرانی دارد که به جای آن طیف از آثار طنز امروز، با جولان شبه فیلم هایی آکنده از لودگی و سطحی‌نگری همراه با چاشنی رفتارهای جنسی و شوخی های اروتیک مواجه هستیم.
کد مطلب : ۱۷۱۹۳
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما