۰
plusresetminus
نگاهی به محافل شاخص هنرمندان شاغل در سینما و تلویزیون؛

هنری که بود؛ هنرمندی که هست

تاریخ انتشارشنبه ۴ شهريور ۱۳۹۶ ساعت ۱۹:۲۶
یکی از مهم‌ترین موضوعاتی که همواره در رابطه با هنر مطرح می‌شود و علاوه بر صاحب نظرانِ این حوزه، عامه مردم نیز در آن به بحث و ایراد نظر می‌پردازند، ارتباط هنر با مسائل دینی و مذهبی است که در این رابطه ذهن دنبال کنندگان را به تکاپو و کنکاش وا می‌دارد.
هنری که بود؛ هنرمندی که هست
به گزارش "حافظ نیوز"، در واقع اینکه چه چارچوبی بر مناسبات میان هنر و الهیات حکمفرما است و چه ضوابطی تعیین کننده نوع معادلات و معاملات امور هنری و امور دینی و مذهبی باشد، از اهم مباحثی است که در این رابطه ذهن دنبال کنندگان را به تکاپو و کنکاش وا می‌دارد.
به خودی خود نشر آراء منتقدین و صاحب نظران پیرامون موضوعات این چنینی از بدیهیات است چرا که به هر حال در هر رابطه‌ای ابتدا نظرات این اقشار است که موجب پختگی بحث شده و اساسا بنای مسلمات و متشابهات هر بحثی حول محور اظهارات آن‌ها شکل گرفته و رفته رفته قوام می‌یابد.
اما آنچه که رابطه هنر و الهیات را از جهاتی منحصر به فرد می‌سازد و آن را از سایر موضوعات مشابه متمایز می‌کند، اقبالی است که عموم مردم هر عصر به آن نشان می‌دهند و خواسته یا ناخواسته، مستقیم و یا غیر مستقیم سعی در بروز واکنش در این رابطه دارند. به عبارت بهتر جستاری که در طول سالیان متمادی حول ارتباط این دو مفهوم یعنی هنر و الهیات سازمان می‌یابد و به مرور زمان به بخشی از فرهنگ یک ملت تبدیل می‌شود، حاصل تلفیق گفتار کارشناسان و ایستارهای اجتماعی است.
شاید از میان شاخه‌ها و بخش‌های متعدد مسائل هنری، ارتباط هنرهای نمایشی با امور دینی و مذهبی شاخص‌ترین قسمت مورد بحث و محل ایجاد تضارب آراء مختلف باشد. چرا که بسته به چارچوب دینی حاکم بر هر جامعه، نوع مواجهه هنرمندان و فعالین عرصه هنرهای نمایشی با مسائل دینی و مذهبی متفاوت است و تخطی هنرمندان از این خطوط دینی واکنش‌های اعتراضی رهبران دینی و پیروان آن‌ها را در پی دارد. عمده رهبران دینی در این خصوص با هنری که حاوی مضامینی ضد دینی باشد، به مخالفت برخاسته، آن را تقبیح می‌کنند و درمواقع لزوم از اهرم فشار اجتماعی برای مقابله با آن بهره می‌برند.

چهارم شهریور ماه سال 1356 سالروز وقوع یکی از تاریخی‌ترین رویارویی‌های درگرفته میان رهبران دینی و مذهبی با مفاهیم ضد مذهبی در ایران است که طی آن رهبرانی چون آیت الله دستغیب و آیت الله بهاءالدین محلاتی با مقاومت تمام‌قد در برابر ابتذال جشن هنر شیراز، خواستار تعطیلی این جشن شدند. جشن هنر شیراز جشنی بود که مستقیما از طرف دربار پهلویِ دوم و خاصه فرح همسر محمدرضا پهلوی هدایت می‌شد و اغلب نمایش‌های اجرا شده در آن دربرگیرنده مضامینی خلاف شئون دینی جامعه بود که آیت الله دستغیب پس از باخبر شدن از اجرای نمایشی با عنوان "خوک، بچه و آتش" به شدت به آن معترض شده و در قالب خطبه‌ای در یکی از مساجد شیراز عنوان کرد: "... یک چیزی شنیدم. جشن خوک. جشن خوک. عجب اسمی هم دارد. آن‌ها که اینجا می‌روند، نر و ماده با هم از خوک پست‌ترند. ای لعنت بر آن‌ها. موسس آن هم خوک است. لعنت بر آن‌ها باد. تا کی این مملکت و این جوان‌ها را می‌خواهید گمراه کنید و به دست استعمار بدهید و منحرف کنید؟ این اولیاء چه کار می‌خواهند بکنند ماه مبارک رمضان و این رقاصه‌ها آن‌ها که می‌روند می‌خرند. شیراز اهل علم بوده و حال کرده‌اندش رقاصخانه."
بررسی ادبیات اعتراضی آیت الله دستغیب که از قضا با استقبال اجتماعی نیز همراه شد، نشان می‌دهد جشن هنر شیراز تا چه اندازه خطوط فرهنگ دینی جامعه آن روز کشور را نادیده گرفته و بی‌توجه به ساخت فرهنگی مردم و صرفا متناسب با استانداردهای دربار اداره شده است.
با وقوع انقلاب اسلامی و تحول در ارکان مختلف کشور، بدیهی بود که سیاست‌های فرهنگی-هنری حاکم بر دستگاه‌های مربوطه از جمله صداوسیما و وزارت ارشاد نیز با تغییر فاحش نسبت به قبل از انقلاب، راه دیگری را برای ادامه انتخاب کند و متناسب با چارچوب‌های تلفیقی هنری-دینی اجتماع به سیاستگذاری در این رابطه بپردازد. البته تا حدودی این امر محقق شد و بساط بسیاری از فعالیت‌های خلاف قاعده از پهنه هنر برچیده شد. لکن رفته رفته کاستی‌های حاصل از عدم هماهنگی دستگاه‌های متولی امور هنری بروز یافت و موجبات بازگشت گستره نسبتا وسیعی از کنش‌های هنری متضاد با چارچوب‌های دینی و فرهنگی را فراهم آورد. برای تایید مدعای فوق می‌توان نگاهی به محافل شاخص هنرمندان شاغل در سینما و تلویزیون به عنوان دو پایگاه اصلی هنرهای نمایشی انداخت و مشاهده کرد که ضوابط رفتاری و پوششی این اقشار تا چه میزان از سیاست‌های کلی فرهنگی-هنری انقلاب اسلامی فاصله گرفته است.
جو حاکم بر جشن‌های سالانه این حوزه از قبیل فجر، حافظ، انجمن منتقدین و ... بیانگر این است که هنر و هنرمند سکولار بر محتوای منطبق بر چارچوب‌های دینی و مذهبی سایه افکنده است. برای مثال هر ساله شاهدیم که تعداد قابل توجهی از بازیگران حاضر در این جشن‌ها با انتخاب پوشش‌هایی خاص به عنوان مد لباس شرکت می‌کنند و تلفیق آرایش ظاهری و این لباس‌ها فاصله این جشن و جشنواره‌ها از مسیر اصلی را حکایت می‌‌کند.
با این تفاسیر آنچه که می‌تواند محافل هنری امروز کشور را به مسیر اصلی خود بازگرداند، افزایش هماهنگی دستگاه‌های نظارتی و همچنین سیاستگذارِ متولی امور هنری است که بدون شک حاصل این هماهنگی اعتلای هنرهای نمایشی بومی را به همراه خواهد داشت.
کد مطلب : ۱۷۶۹۲
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما