۰
plusresetminus

خانه دوست کجاست؟

تاریخ انتشارشنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۲۳:۵۶
یادداشتی به قلم «سعید دهقانی» درباره مفهوم دوست‌گریزی
خانه دوست کجاست؟
تا قبل از کرونا هروقت دلمان می‌گرفت، از زمین و زمان خسته می‌شدیم و دلمان رفیقی می‌خواست برای درددل کردن دستمان بازتر از اکنون بود؛ می‌شد با دوستی دیرین قراری گذاشت، او را در بغل گرفت، از گذشته‌ها و خاطرات مشترک گفت، با هم چای نوشید و از تعلقات دنیوی و کمی از دشواری‌های زندگی دور شد. نمی‌خوام همین اول کار پالس منفی را در واژه‌های این نوشته جا بگذارم، اما یحتمل خودتان هم به تجربه دریافته‌اید که این روزها نه از سهل‌الوصول بودن دیدارهای دوستانه خبری هست، نه از معانقه و بوسه و نه از گل گفتن و گل شنیدن. بیایید با خودمان رو راست باشیم. این بیماری ارزش رفاقت‌های صادقانه‌ای را به ما یاداوری کرد که نادیده می‌گرفتیمشان.
 امروز پای حرف‌های تعمق‌برانگیز شخصی نشسته بودم که زبان به اعتراف گشوده بود. می‌گفت هر وقت حوصله پاسخ دادن به تلفن‌های اطرافیان و دوستان و بستگانم را نداشتم با جمله‌هایی خودم را از شرمندگی و حس خجالت رهایی می‌دادم؛ جمله‌هایی مثل «ببخشید تو رو خدا، سرم شلوغ بود نتونستم جواب بدم» یا «وقت ندارم» و ده‌ها گذاره توجیه‌ساز مشابه دیگر. می‌گفت الآن که در حصار تنهایی توی خانه نشسته‌ام، دلم می‌خواهد یکی از همان‌ها بار دیگر به من زنگ بزند، اما دریغ از یک تماس. اگر مناسبات اجتماعی‌مان را مرور کنیم، می‌بینیم که ما هم نسخه‌های چندان متفاوتی از چنین رفتارهایی نداشته‌ایم. یا خودمان کسی بوده‌ایم که برای دیدن دوستی عزیز وقت نداشته‌ایم، یا اینکه رفیقمان برای ملاقات ما وقت نداشته است. در دنیای مدرن و سرعت‌زده، گویی وقت نداشتن یک ارزش به شمار می‌رود و آدم موفق، شخصی است که چارت زمانی‌اش تمام وقت پر است. تنزه‌طلبی هم نمی‌کنم و خودم را متمایز دیگران نمی‌دانم. من نیز به همین درد مبتلا بودم. می‌خواهم با همین چند خط اعتراف کنم که ملال‌زدگی این روزهایم عقوبت از دست دادن دوستانم است؛ آدم‌های عزیزی که به بهانه‌های گوناگون فرصت ملاقتشان را از خودم سلب می‌کردم.
عنوان یکی از اشعار ستودنی سهراب سپهری ربط مهمی به این موضوع دارد. «خانه دوست کجاست؟» همین پرسش، عنوان یک فیلم شاهکار است؛ یکی از ساخته‌های مرحوم کیارستمی که الحق و الانصاف ارزش بارها تماشا کردن را دارد. خلاصه کردن قصه فیلم بالاخص چنین اثر سترگی برایم سخت است؛ با این حال عجالتا در یک خط روایت فیلم را یادآوری می‌کنم. حکایتِ کودکی است که می‌خواهد دفتر مشق دوستش را به دستش برساند و هنگامی که موفق نمی‌شود، مشق او را برایش می‌نویسد تا از شر سرزنش معلم عصبانی و خشمگین در امانش بدارد. فضای فیلم به غایت کودکانه است و ما را به یاد صداقت‌های بی‌ریای دروان بچگی‌مان پرتاب می‌کند. درباره فیلم «خانه دوست کجاست» زیاد نوشته‌اند و فراوان گفته‌اند. زیاده‌گویی نمی‌کنم اما این نکته را یادآور می‌شوم که منتقدان فیلم و معرفت‌شناسان در ولایت‌های دنیا از جمله اروپا این فیلم را یکی از مهمترین اثار سینمایی قلمداد می‌کنند چرا که معنای اخلاقی و انسانی آن مفهومی جهانی است. بار دیگر تماشای آن را قویا پیشنهاد می‌کنم. داشتم از ارزش دوستی و رفاقت می‌نوشتم که سر از پرده هنر هفتم درآوردم. سردرگمی قلم بنده را به بزرگواری خودتان ببخشید. آخر دلم می‌خواهد هر چه به این بحث اهمیت دارد را بریزم توی این نوشته کوتاه؛ البته که نمی‌شود. می‌دانم. اما این را نیز می‌فهمم که درد من و شما از یک جنس  است، لذا گمانم بر این است که توانسته‌ام مرادم را در لابه‌لای این کلمه‌ها برسانم. إن‌شاءالله همین طور باشد که حدس می‌زنم.
فیلسوفان و اندیشمندان جهان، از دیرباز تا کنون در باب دوستی سخن‌های نیکو بسیار گفته‌اند. از افلاطون در یونان باستان، تا ویتکنشتاین و کی‌یرکگارد در دوران متأخر سهمی مهم در تبیین این مفهوم انسانی داشته‌اند. مع‌ذلک آنچه به دل من می‌چسبد اندیشه «فرانسیس بیکن» در این باره است. این فیلسوف انگلیسی بر این باور است که اصولا اگر فردی وارد مرحله‌ای از زندگی خود شود و قادر به انجام فعالیت‌ها و کارهای روزانه نباشد، اگر دوست و رفیقی نداشته باشد محکوم به توقف در آن مرحله خواهد شد. به تعبیر دیگر دوستی هم‌سنگ تکامل آدمی است. اگر دیده باشید، انسان‌هایی که به بهانه‌های مختلف می‌خواهند از دوستانشان بگریزند طبع و مرامی ناپخته و نابالغ دارند. می‌توانید به سادگی آدم‌هایی را که چنین خصائصی دارند را در ذهنتان قطار کنید و ویژگی مشترک آنها که همین ناپختگی است را دریابید.
با همه این تفاسیر، اگر کرونا از دنیایمان رخت بربندد و من از شما بپرسم که «خانه دوست کجاست؟» چه خواهید گفت. نمی‌دانم چه پاسخی خواهید داد ولیکن حدسم این است با انگشت اشاره به قلبتان اشاره کنید و بگویید «خانه دوست اینجاست، درست همین‌جا.»
حافظ خبر؛ سعید دهقانی
کد مطلب : ۲۳۵۰۵
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما