۰
plusresetminus
گزارش حافظ خبر به مناسبت هفته هنر انقلاب؛

آیا ادبیات انقلاب 57، «اسلامیزه» شد؟

تاریخ انتشارشنبه ۲۱ فروردين ۱۴۰۰ ساعت ۱۴:۵۶
در این گزارش تلاش شده تا پاسخی برای این پرسش پیدا کنیم که آیا: ادبیات انقلاب، فقط اسلامی بود و بس!؟
آیا ادبیات انقلاب 57، «اسلامیزه» شد؟
حافظ خبر - مرور تاریخ به ما آموخته که سده گذشته، عصر انقلاب‌ها بوده؛ انقلاب‌های علمی، فکری و سیاسی. اما در سال 1979 آخرین انقلاب بزرگ قرن بیستم در ایران به وقوع پیوست؛ این انقلاب یک تفاوت با سایر رویدادهای مشابه در سراسر دنیا داشت. درست در دوره‌ای که مکاتب معنویت‌گریز انگیزه‌بخشِ دیگر انقلاب‌ها در سراسر دنیا بودند، انقلاب اسلامی ایران می‌خواست سرها را رو به آسمان برگرداند. انقلاب سال 57 درونمایه‌ای اجتماعی داشت و توده‌های مختلف مردم در آن شرکت داشتند، حتی گروه‌هایی که به ایدئولوژی‌هایی مانند مارکسیسم وابسته بودند. با این حال آنچه دست بالا را داشت، حضور گسترده اسلام‌باوران در این دگرگونی ساختار سیاسی بود.
در این میان اما پرسش‌های مهمی مطرح است: آیا هنر برآمده از انقلاب سال 57، هنری بود که بدون عنصر اعتقادی و دینی هویت خود را از دست می‌داد؟ به عبارت دیگر آیا هنر انقلاب، صرفا هنری با درونمایه‌های اسلامی بود؟ آیا تأثیری از سایر انقلاب‌های جهان را در خود داشت؟ می‌توان گفت هنر انقلاب اسلامی هنوز هم در عرصه فرهنگ عمومی تنفس می‌کند؟
برای یافتن پاسخ این پرسش‌ها با کسانی گفت‌وگو کرده‌ایم که یا در زمره هنرمندان انقلاب بوده‌اند، یا در این رابطه پژوهش‌های گسترده‌ای به ثمر رسانده‌اند. اگرچه گستره هنر انقلاب فراتر از یک، یا چند ویژگی است؛ اما برای بررسی دقیق حوزه آن را در این گزارش محدودتر کرده‌ایم تا درک عمیق‌تری از آن به دست آوریم. در ادامه این گزارش به ادبیات داستانی پرداخته شده.
 
از قرآن تا تزهای انگلس
برای شنیدن نظر «مجید خادم» در این باره به سراغ او رفتیم. او معتقد است: ریشه‌های ادبیات انقلاب اسلامی را باید در دوره پهلوی دوم و سال‌ها پیش از وقوع انقلاب جست‌وجو کرد. البته باید در این میان یک تفاوت مهم را در نظر گرفت و آن متمایز بودن ادبیات انقلاب مشروطه با ادبیات انقلاب اسلامی است.
خادم که یکی از شناخته‌شده‌ترین چهره‌های ادبیات داستانی استان فارس است می‌گوید: تنها بخش کوچکی از ادبیات انقلاب اسلامی با انگیزه‌های دینی و مذهبی پدید می‌آمدند؛ چرا که بخش بسیاری زیادی از آثار ادبیات داستانی مربوط به انقلاب با قلم نویسندگان چپ، به ویژه اعضای حزب توده نوشته می‌شد. آنها به دلیل اینکه با ادبیات داستانی چپ در سایر کشورها آشنا بودند، تأثیر فراوانی از رمان‌های جهان گرفتند و با الهام از درونمایه چپ‌گرایانه این دست آثار، داستان‌های کوتاه و بلندی را پدید آوردند که هم با ویژگی‌های عام طبقات فرهنگی ایران منطبق بود و هم نوعی اعتراض علیه وضع موجود در آن دوران را در خود داشت. «احمد محمود» و «محمود دولت‌آبادی» از جمله شاخص‌ترین این چهره‌ها بودند.
البته آراء و نظرات کارشناسان ادبیات داستانی در این باره همواره یکسان نبوده و نیست. اکبر صحرایی، یکی از نویسندگان ادبیات داستانی است که سال‌هاست در قلمرو ادبیات انقلاب اسلامی قلم می‌زند. تخصص اصلی او ادبیات پایداری و مقاومت است. با این حال او افزون بر اینکه یک آفریننده در حوزه ادبیات انقلاب است، طی 30 سال گذشته مطالعات نظام‌مندی را در گستره ادبیات انقلاب در سایر کشورها به انجام رسانده؛ از همین منظر است که یافته‌های وی برای درک پرسش‌هایی که در ابتدای این گزارش آمده، بسیار مهم است.
 
دین، همیشه افیون توده‌ها نیست
«انقلاب‌های زیادی در قرن بیستم رخ داد؛ آیا ادبیات برآمده از این انقلاب‌ها تأثیری بر ادبیات انقلاب اسلامی در ایران داشت؟»
این نخستین پرسشی بود که از اکبر صحرایی پرسیدیم. پاسخ او این بود: ادبیات و سایر شاخه‌های هنری همواره در یک بستر فکری-فرهنگی پدید می‌آیند؛ بنابراین با بررسی ویژگی‌های انقلاب اسلامی، می‌توان به ویژگی‌های ادبیات انقلاب نیز رسید. نخست اینکه سرشت انقلاب سال 57، ملهم از انقلاب‌های دیگر نبود. پیش از سال 57، در روسیه، شرق آسیا و برخی از کشورهای آمریکای لاتین انقلاب‌های انقلاب‌هایی به وقوع پیوسته بود اما آنچه در ایران رخ داده بود، تمایزی برجسته با این انقلاب‌ها داشت. به تعبیر امام خمینی: «انقلاب ما انفجار نور بود.» این گفته امام خمینی استعاره از جنبه‌های انسانی و معنوی این رویداد بزرگ داشت. از این جهت است که ادبیات برآمده از این انقلاب نیز سرشتی معنویت‌گرا داشت که آن را با ادبیات انقلاب سایر کشورها متمایز می‌کرد.
  صحرایی می‌گوید: برای یافتن سرچشمه هنر انقلاب، بیش از آنکه نیاز باشد به دنبال یافتن نمونه‌های مشابه آن در سایر کشورها بگردیم، باید در درون مأثورات دینی و اندیشه اسلام آن را جست‌وجو کنیم. هنر انقلاب، به ویژه ادبیات مبتنی بر روایت‌های دینی از مفاهیمی مانند «ایثار»، «شهادت» و «رهایی انسان از زیر یوغ ستم» است. این مهم را شاید بتوان اصلی‌ترین شاخصه هنر انقلاب نامید. به عنوان مثال ما در فرهنگ دینی به کشته‌شدگان در راه حفظ میهن عنوان «شهید» را اطلاق می‌کنیم؛ بنابراین همواره فرهنگ ایرانی-اسلامی در بطن خود نوعی ارجاع به أمر قدسی دارد که هنر معاصر نیز تحت تأثیر آن بود؛ اما در سال 57 نمودی آشکار به خود گرفت.
 
فراتر از پِی‌رنگ
البته درک مفهوم هنر انقلاب اسلامی، همواره یکسان نبوده است. برداشت‌هایی که از هنر انقلاب طی چهار دهه اخیر صورت گرفته، آنچنان گوناگون هستند که گاه هیچ شباهتی با یک دیگر ندارند. تعریف هنر انقلاب برای برخی تنها زیبایی‌شناسی مبتنی بر حکمت اسلامی است و برای برخی دیگر نوعی اعتراض به وضع موجود که رنگ‌وبوی دینی دارد.
دشواری جمع‌بندی آراء و نظرات در این باره، به اندازه ارائه یک تعریف دقیق از هنر «انقلاب اسلامی» دشواری دارد. با این حال آنچه در این میان اهمیت دارد پرداختن به زوایای تاریک هنر انقلاب در سایه آرمان‌های انقلاب اسلامی است.
کد مطلب : ۲۳۳۶۸
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما