این مجموعهها که هر یک بین ۱۰۰ تا ۱۴۰ صفحه دارند، دربرگیرنده گرایشهای گوناگون شاعر به قالبهای شعر موج نو، شعر کوتاه و هایکوی فارسی و انگلیسی هستند.
عناوین منتشر شده عبارتاند از: رقص برگهای خاموش (مجموعه شعر موج نو / اشعار پاییزی)، کاش تفنگها بمیرند (مجموعه هایکوی فارسی)، این اتوبوس به خانه نمیرسد (مجموعه شعر کوتاه)، قطارهای بیمسیر (مجموعه شعر کوتاه)، خاورمیانه، فصل آخر تاریخ (مجموعه شعر موج نو)، پستچیها گاهی آدم میکُشند (مجموعه شعر کوتاه) و EMPTY BOAT RETURNS (مجموعه شعر هایکوی انگلیسی).
مضامین اصلی این آثار بر محور انسان، جنگ، تنهایی و جستوجوی صلح در جهان معاصر شکل گرفته است. یزدانی در این دوره از سرایش، با زبانی ایجازمند، تصویری و انتقادی به روایت وضعیت انسان مدرن میپردازد. انتشار همزمان این آثار، مرحلهای تازه در فعالیتهای ادبی او بهشمار میآید که در آن، نگاه شاعر از تجربههای شخصی فراتر میرود و در قلمرو اندیشه و زبان، بیانی تازه میجوید.
این هایکوسرای شیرازی، در مورد اهمیت و تاثیر شعرکوتاه بر نسل جدید گفت: شعر کوتاه، چه در هیئت هایکوی شرقی و چه در صورتهای آزاد و مدرن آن، پاسخی است به خستگی زبان از طول و تکرار، و به درکی تازه از جهان که در لحظه میزیَد. شعر کوتاه، فرزندِ زمانهای است که در آن، واژهها باید درست مانند تپش قلب، دقیق، تند و بیواسطه باشند. باید عرض کنم که جهان امروز، جهانی فشرده و پرسرعت است؛ جهانی که واژهها، تصویرها و احساسات در آن همزمان به چشم میآیند و ناپدید میشوند.

به گفته یزدانی، در چنین فضایی، شعر کوتاه نه صرفاً یک گونه ادبی، بلکه شیوهای از زیستن و درک کردن است. نسل امروز، در میان انبوه دادهها و صداها، به دنبال لحظهای روشن و ناب است؛ لحظهای که معنا مانند جرقهای ناگهانی ذهن را بیدار کند. شعر کوتاه، همین جرقه است؛ تلنگری که در چند واژه به وسعت یک اندیشه میگسترد. به نظر من، این نسل، دیگر به نوعی حوصلهی نوشتار و اشعار بلند ندارد؛ میخواهد حس کند، لمس کند؛ و در کمترین زمان، به عمیقترین معنا برسد.
این ناشر استانی عنوان کرد: در هایکو، شاعر، جان طبیعت را در لحظهای ناب میبیند و آن را به زبانی تهی از اغراق بازمیگوید؛ در شعر کوتاه فارسی نیز ما تلاشی مشابه داریم؛ بازآفرینیِ «دریافت»، نه «توصیف» صرف. این حرکت شعر را از روایتگری به دریافتگری میکشاند؛ از کلام به سکوت. لذا شعر کوتاه، این امکان را برای شاعر فراهم کرده است که به جای روایت، درک را بنویسد؛ به جای تفسیر، آنی از آگاهی را ثبت کند. این نوع شعر، زبان را از پیرایه میرهاند و معنا را در فرم زیستشناسانهتری از احساس عرضه میکند؛ درست همانگونه که ذهن مدرن در شبکههای اجتماعی و رسانهها عمل میکند: سریع، تصویری، بیواسطه و زنده. در روزگاری که جهان به سرعت میچرخد و ذهن انسان از فرط تکرار خسته است، شعر کوتاه به نسل جدید یادآور میشود که هنوز میتوان در چند واژه، جهان را باز آفرید. کوتاهی در اینجا، ضعف نیست؛ دقت است. شعر کوتاه به ما میآموزد که اندیشه لزوماً پرحرف نیست و گاه بزرگترین معناها در سکوتِ میان دو خط نهفتهاند.