۰
plusresetminus
شعر و شاعری:

روز درخشان شد از نور خدایی

تاریخ انتشاردوشنبه ۶ فروردين ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۱۰
روز درخشان شد از نور خدایی بهر جهان گشت این روز خدایی ماه خدا بود و تازه شد همی سال چون که دمیده است همی نور خدایی .
روز درخشان شد از نور خدایی
روز درخشان شد از نور خدایی
بهر جهان گشت این روز خدایی
ماه خدا بود و تازه شد همی سال
چون که دمیده است همی نور خدایی
    
سلام و درودی در این بامداد
که نوروز بادا و نیکو بهار
دمد دم به دم بر تو نیکو مرام
همه تن خوشی و همه شاد شاد
   
سال خدا شد که ماه خدا بود
روشنی روز و همی مهر خدا بود
سر زده از گوشه هستی به تماشا
سال جدید است به این مهر خدایی
   
نوروز شد و مهر خدا بهر شما باد
هر روز و شبی شاد همی بهر شما باد
با یک تن خوش با دل خوش نور بگیرید
کامسال همه سرخوشی از بهر شما باد

نوروز با سپیده امروز سرزده است
آهو رها شده، به پیمانه سر زده است
مست از طبیعت دریای بی‌کران مهر
با پای رقص، چو شیران فتح زده است

دستی بیفشانید و پا کوبان بیایید
از کردگار هستی و مهرش بخوانید
مهرش دمادم در جهان پویای پویا
از بهر نوروزش به قدرش چون بخوانید

اینجا همه هستی نوای عشق دارند
اندر بهار دین و دنیا عشق دارند
از خم نوروزند و مست مهر آن نیک
هر روز و هر شب با جهانِ عشق دارند

سیلابی از باران رحمت دارد این عید
نوروز و قدرش در هم آویزند این عید
قرآن بخواند بلبل شوریده و مست
با کفتران عاشق و شیدای این عید

محمدمهدی_اسدزاده 
نوروز
رمضان
گزارشگر : منیره خسروبیگ
کد مطلب : ۲۸۵۳۳
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما