۰
plusresetminus
شاعرانه:

شعر و شاعری

رمضانیه
تاریخ انتشارشنبه ۲۰ فروردين ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۰۸
ای سِرّ آفرینشِ "وَالشَّمسُ وَالضُّحی" فرمانروای مطلقِ " فِی الارضِ وَالسَّما".
شعر و شاعری
ای سِرّ آفرینشِ "وَالشَّمسُ وَالضُّحی"
فرمانروای مطلقِ " فِی الارضِ وَالسَّما"

مصداقِ واقعیِ " اَحاطَ بِکُلِ شَی" 
ای خلسه ی قنوتم و ای ذکرِ " رَبَّنا"

ای نبضِ هرچه نور به رگ های آسمان
"اِغفِرلِیَ الذُّنوبَ لَتی تَقطَعَ الرِجا" 

غم بی اجازه در دل من پرسه می زند
ای بهترین ترنمِ "یا ذِکرُهُ شِفا "

بوی بهشت می وزد از دست های تو
"یا سابِغَ النِعَم" ز بهشتت مران مرا

"یا دافِعَ النِقَم " ز وجودم مهار کن
شیطان، همین رجیمِ درونم خزیده را
...........
یارب دلیلِ بندگی ام ناگسستنی ست 
" اِغفِرلِیَ الذُّنوبَ لَتی تَحبِسُ الدُعا"
اعظم قلندری


ای خوشا آنکس که درماه خدامهمان شود
میزبانش حی داور، خالق سبحان شود
بس سعادتمندخواهد شدزالطاف خدا
چهره اش نورانی از آیات الرحمن شود
پرکشد درآسمانها ازسرعشق و وصال
روزه داری می‌کند تاعاشق جانان شود
ازسرشب تا سحر حال نیایش دارداو
بادعایش  وارد جمع سبک بالان شود
ازشب اول هوای قدر دارد اوبه سر
روی سر قرآن گذارد در پی رندان شود
آیه ها می خواند وهمراه باافلاکیان
بافرامین خدا آنگاه هم پیمان شود
درغروب  روزها با کام تشنه میرود
درصف مسجد نشیند عاشق قرآن شود
تا موذن گفت اذان بال وپرش بگشوده شد
آسمان پیموداو تا آن شب او مهمان شود
درشب قدرش  «علی» فریادهایش شدبلند
ناله هاسرداداو تامیهمان جان شود 
محمدعلی آتشی جهرمی


باید بدوم تا تو تبِ فاصله هارا
هرشعله برقصم همه ی "هروله" هارا

ای آن که درآغوش دلم ریخته هربار
"ذی حجه" ی دیدار تو این وِلوِله هارا

آرامش شب های مرا ریخته بر هم
با معجزه ای رام کن این زلزله هارا

می ترسم از این وسوسه ی گنگ که یک روز
شیطان سر راهم بگذارد تله هارا

ای فلسفه ی نور " حرا" در "عرفاتت"
ای جذبه ی "میقات" تو این قافله هارا

آتش زده از سُکر نگاهی ازلی تر
ای صبر تو ایوب ترین حوصله هارا

مقصود اگر کلبه و بتخانه، اگر عشق
مقصود که پایان  بدهی فاصله هارا
.......
کاری کن از آغوش قفس ها بگریزم
برجای گذارم همه ی چلچله هارا

اعظم قلندری
گزارشگر : منیره خسروبیگ
کد مطلب : ۲۵۱۸۱
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما