۰
plusresetminus
شعر و شاعری:

سروده های شاعران در محکومیت اقدام تروریستی و به شهادت رساندن ۱۵ تن از هموطنان

تاریخ انتشارپنجشنبه ۵ آبان ۱۴۰۱ ساعت ۱۶:۳۶
شاعران در محکومیت اقدام تروریستی و به شهادت رساندن ۱۵ تن از هموطنان شعر سرودند.
سروده های شاعران در محکومیت اقدام تروریستی و به شهادت رساندن ۱۵ تن از هموطنان
میثم محمدی:
دعوتی
کفش هایش را که داد. کفشدار آرام گفت:التماس دعا
مرد لبخندی زد و گفت:محتاجیم به دعا. حاجی دعا کن امام رضا (ع) بطلبه.
کفش دار کفش زائر دیگری توی قفسه گذاشت، برگشت و گفت: انشاالله
مرد نگاهی به شماره قفسه کفشش کرد
بعد خندید و گفت: انگار دم اذون طلبید امام رضا (ع)
کفشدار با تعجب گفت: به این سرعت.
مرد شماره را نشانش داد و گفت: جمع اعداد هشت هست.
با لبخند قدم زد و زیر لب گفت: یا شاهچراغ به کاکات بگو…
تیر توی قلبش جا خوش کرد. زیر لب مرد می گفت: یا امام رضا( ع)…
شماره ۲۳۳خونی روی سنگ فرش افتاد بود.
میثم محمدی
کم کم دم غروب، حرم غرق شور شد
صدها ملک ز سردرِ آن، در عبور شدیک “خانواده” آمد و خندان سلام داد
صحن از نگاه عاشقشان در سرور شد”آغوش امن مادر” و “آرامش حرم”
آسوده شد خیال پدر، رفت و دور شدپستی رسید وقت دعا در حریم امن
در پیش بی‌دفاع، شجاع و جسور شد
“زن” می‌فشرد “زندگی”اش را به سینه‌اش
“آزادی” از نگاه عدو، لخت و عور شد
با خون نشست بال شهادت به شانه‌‌اش
آغوش، گرم و گرم! شبیه تنور شد
وقتی گلوی نازک کودک شکسته شد
صد تکه مثل تُنگ ظریف بلور شد
شیر از کناره‌های لبش می‌چکید که
چادر نماز، غرق به خون، غرق نور شد
شاهچراغ
آن اسلحه که تو را چنین پَرپَر کرد
از موج دروغ ها مسلح شده بود…
چادر خونین
نشسته است به خون چادر سیاه و سپیدت
رسیده اول پاییز، صبح روشن عیدت
نشسته بودی و چشمت به بارگاه زلالی…
زلال مثل همان اشک‌های سرخ و سپیدت
و غرق درددلی ساده بود دخترک تو…
رسید پیک شهادت و بی‌حساب خریدت
زن شهید! زن زندگی! چه آخر خیری!
تمام معنی آزادی است وصف شهیدت
سلام من به تو! امشب بهشت منتظر توست
بهای چادر خونین توست صبح امیدت
پیر شیراز وضو ساخته از چشمۀ عشق غرق در خلسۀ خونین نمازی دگر است
نشود زمزمۀ خون شهیدان خاموش سوز عرفانی این نغمه ز سازی دگر است
سید حسن حسینی
نذر شهادت
نقاره می‌زنند… چه شوری به پا شده‌ست؟
نقاره می‌زنند… که حاجت‌روا شده‌ست؟
نقاره می‌زنند… نوای جنون کیست؟
بر سنگ‌فرش صحن حرم خط خون کیست؟
آهنگ دیگری‌ست که نقاره می‌زند
خون کبوتری‌ست که فواره می‌زند
هنگامه تقرب حبل‌الورید شد
آن‌کس که داشت نذر شهادت شهید شد..
عشاق دوست غسل زیارت به خون کنند
سرمست عطر یار، هوای جنون کنند
چاقوی کفر در کف تکفیر برق زد
جادوی غرب، شعله به دامان شرق زد
گر ابن ملجمی به مرادی رسد چه باک؟
حاشا که اوفتد علم «یا علی» به خاک
حاشا که دست تفرقه مسحورمان کند
از گرد آفتاب حرم دورمان کند
هم‌سنگریم و همدم و همراه و هم‌قسم
آری به خون فاطمیون حرم قسم
 محمدمهدی_سیار
تسبیح تو در خون تو گلگون شده است
دل های جهانی زغمت خون شده است
این دشنه که امروز به قلب تو نشست
از جامه ی اغتشاش بیرون شده است
گیجید هنوز؟ فصل تردید گذشت
هر قصه که گفتید و شنیدید گذشت
داعش به چراغ‌ سبزتان هار شده
از این‌همه خون چگونه خواهید گذشتمیلاد عرفان‌پور
خونابه به فیروزه کاشی پاشید
آیات به دیوار حرم نازل شد
دیدار حرم قسمت زوار نبود
دیدار شه کرببلا حاصل شد
تا شاه چراغ روشنی بخشاید
نور شهدا چراغ هر محفل شد
گزارشگر : منیره خسروبیگ
کد مطلب : ۲۶۴۲۸
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما