۰
plusresetminus
شعری از حسن میرزانیا:

هرکجا رودی ست می ریزد به یکجا در غدیر

تاریخ انتشاردوشنبه ۲۷ تير ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۲۸
هرکجا رودی ست می ریزد به یکجا در غدیر رود که جای خودش جاری ست دریا در غدیر.
هرکجا رودی ست می ریزد به یکجا در غدیر
هرکجا رودی ست می ریزد به یکجا در غدیر
رود که جای خودش جاری ست دریا در غدیر
ایه ی الیوم اکملت لکم دین را ببین 
پس رقم خورده ست تقدیر دو دنیا در غدیر

یک خم کوچک مپندارش که با این کوچکی
میشود سیراب صحرا تا به صحرا در غدیر

گر خدا را دیده ای امروز در چشم نبی 
میتوانی دید او را ظهر فردا در غدیر

پس چرا گفتی که دارد در خلافت او شریک
ای که او را دیده ای تننای تنها در غدیر

صوت هل من ناصری جاری ست در گوش زمان
ای که کتمان کرده ای من کنت مولا در غدیر

دل یکی کن دست را در دست مولایت گذار
میکنی ای دل چرا این پا و ان پا در غدیر

مشکنش اینگونه او ایینه ی اهل صفاست
با دوچشمان خودم دیدم خدا را در غدیر


حسن میرزانیا
گزارشگر : منیره خسروبیگ
کد مطلب : ۲۵۸۹۰
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما