۰
plusresetminus
دکتر زاهد زاهدانی رئیس پژوهشکده تحول علوم انسانی دانشگاه شیراز در گفتگو با «حافظ نیوز» - قسمت دوم

باید باور کنیم که مسئولان غرب زده، نمی توانند فرهنگ اسلامی را در کشور نهادینه کنند/ جامعه ما از بابت فقدان «هنرمند متعهد» و ترک «امر به معروف و نهی از منکر» رنج می برد/ سرآغاز اصلاح فرهنگ عمومی از دولت آغاز می شود

تاریخ انتشارسه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ ساعت ۱۸:۱۵
دکتر زاهدانی گفت: سبک زندگی محصول و نتیجه فرهنگ عمومی است و اگر به دنبال مشاهده تغییرات شگرف در سبک زندگی هستیم، نمی توانیم نسبت به فرهنگ بی تفاوت باشیم.
سید سعید زاهد زاهدانی
سید سعید زاهد زاهدانی
اشاره: در قسمت قبل، با دکتر سید سعید زاهد زاهدانی استاد دانشگاه شیراز و مسئول پژوهشکده‏ تحول و ارتقای علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه شیراز  پیرامون لزوم اسلامی کردن علوم انسانی در دانشگاه و رویکردهای فرهنگی و اقتصادی دولتها پس از پیروزی انقلاب اسلامی به گفتگو نشستیم. لینک دکتر زاهدانی در قسمت نخست مصاحبه خود، اصلاح فرهنگ عمومی را پایه ارتقای روابط اجتماعی و اصلاح سبک زندگی برشمردند و دیپلماسی پیش برنده انقلاب اسلامی را دیپلماسی ولی فقیه نامیدند.
در ادامه، قسمت دوم گفتگوی متفاوت و جذاب ”حافظ نیوز“ با دکتر زاهدانی استاد دانشگاه شیراز را می خوانید:

با توجه به توضیحاتی که درباره لزوم اسلامی کردن علوم انسانی بیان کردید، به نظر شما چگونه می توان به علوم انسانی اسلامی دست یافت؟
در این باره، سه گروه و نحله فکری متفاوت در کشور وجود دارد. یکی از این گروه ها، معتقد است اگر علوم دینی را کنار علوم انسانی موجود قرار بدهیم و در واقع اختلاطی از آنها را عرضه کنیم، در واقع به علوم انسانی اسلامی دست یافته ایم. به عقیده بنده، همین طرز تفکر یکی از عوامل مهم و اصلی عدم موفقیت دولت آقای احمدی نژاد بود و در حقیقت، طرفداران این عقیده امروز با یک تجربه عملی شکست خورده مواجه هستند. گروه دیگری در کشور معتقد است که باید مبانی فلسفی در کشور، اسلامی شود تا نهایتا علوم انسانی نیز اسلامی شوند.
و گروه سومی نیز در کشور وجود دارند که معتقدند
هم اکنون سه گروه و نحله فکری متفاوت درباره اسلامی کردن علوم انسانی در کشور وجود دارد
باید همزمان، مبانی علمی منطق، روش شناسی و فلسفه را در کشور اسلامی کرد و نظر اسلام در این باره را در پیش گرفت تا نهایتا به علوم انسانی اسلامی دست یافت.  بنابراین، گروه اول، علوم انسانی غربی را از صحنه علمی کشور خارج نمی کند بلکه تلاش می کند آن را با علوم اسلامی ممزوج کند. گروه دوم بر روی استخراج مبانی فلسفی اسلامی و ترویج آن تمرکز کرده و گروه سوم نیز همزمان در سه حوزه منطق، روش شناسی و فلسفه به عنوان سه زیربنای اساسی علوم انسانی، مشغول تهیه الگوی نظام مند و مدون است.

مسائلی نظیر لزوم وحدت حوزه و دانشگاه که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی نیز به صورت جدی مطرح شده، آیا با هدف اسلامی کردن علوم شکل گرفته است؟
بله یکی از اهداف اصلی وحدت حوزه و دانشگاه این بود که علوم دانشگاهی، رنگ و بوی اسلامی به خود گیرند. متاسفانه در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب، ابتکار عمل به دست گروه اول بوده به نحوی که این گروه، در سطح دانشگاه های کشور اقدام به تعریف گروه های درسی تحت عنوان معارف اسلامی و اندیشه اسلامی کرد که حتی چشم انداز تعریف و تولید فقه و فلسفه نیز برای آن در نظر گرفته شد، اما در ادامه این نحله هیچ فکری برای ورود جدی به خود دروس اصلی علوم انسانی نکرد و در واقع، هدف این گروه آن بود که با تدریس همزمان علوم اسلامی در کنار علوم غربی به دانشجویان و همنشینی و تعامل علمای حوزه و اساتید دانشگاه، در این عرصه اتفاق شگرفی رخ دهد که طبیعتا پس از گذشت چند دهه نتیجه خاصی نیز در بر نداشته است.
گروه دوم نیز به مسئله وحدت حوزه و دانشگاه، از زاویه خاص خودش می نگرد و معتقد است فلسفه به عنوان زیربنای علوم انسانی، باید به تنهایی
باید عناصر اسلامی موجود در فرهنگ مورد پشتیبانی دولت ها قرار گیرند و عناصر لیبرالی موجود در فرهنگ غربی، محدود شوند
مورد اصلاح و تغییر قرار گیرد.
اما گروه سوم همانگونه که پیشتر نیز بیان شد برای تحقق وحدت حوزه و دانشگاه معتقد به تغییر در سه حوزه زیربنایی منطق، روش شناسی و فلسفه است.

در دوره های مختلف حاکمیت دولتها، همواره مسئله فرهنگ مظلوم واقع شده است. در برهه ای، مسئولان معتقد بودند فرهنگ را باید به حال خود وا نهاد و در دورانی دیگر، ریشه هایی از ترویج فرهنگ منحط غربی در سطح جامعه نمایان می شود. به نظر شما چگونه می توان بدون آنکه متهم به محدود کردن هنر و هنرمند شد، هنر و فرهنگ اسلامی را در سطح جامعه ترویج کرد و با مضرات فرهنگ منحط غرب نیز مقابله نمود؟
سبک زندگی محصول و نتیجه فرهنگ عمومی است و اگر به دنبال مشاهده تغییرات شگرف در سبک زندگی هستیم، نمی توانیم نسبت به فرهنگ بی تفاوت باشیم. برای آنکه بتوان فرهنگ اسلامی و سبک زندگی متناسب با آن را در جامعه تقویت کرد، باید عناصر اسلامی موجود در فرهنگ مورد پشتیبانی دولت ها قرار گیرند و عناصر لیبرالی موجود در فرهنگ غربی، محدود شوند. برای این منظور، باید نخست به شناخت صحیحی از برداشت اسلام از سبک زندگی و فرهنگ عمومی دست یافت و یک انسان غرب زده و یا مسئولی که علوم انسانی غرب را به عنوان مبنا، فراگرفته نمی تواند در این عرصه موثر باشد و اصطلاحا، نمی توان با دستمال کثیف شیشه را پاک کرد. لذا مسئله نخست این است که مسئولان خود عالم و عامل به فرهنگ و سبک زندگی اسلامی و ایرانی باشند. طبیعتا مسئولی که خود به این مسئله واقف باشد، در سیاست گزاری ها و تخصیص بودجه، به نوعی در راستای تقویت فرهنگ اسلامی گام بر می دارد و چون به مضرات فرهنگ منحط غرب نیز آگاه است، تا حد بسیاری مانع اجرای گزاره های فرهنگ غرب می شود. برای ترویج فرهنگ اسلامی در میان
برای ترویج فرهنگ اسلامی در میان مردم نیز دومزیت مهم در جامعه ما وجود دارد، نخست سابقه تاریخی مطلوب در این زمینه و دیگری نسل های پاک در میان آحاد جامعه که حاصل ازدواج های رسمی هستند
مردم نیز دومزیت مهم در جامعه ما وجود دارد، نخست سابقه تاریخی مطلوب در این زمینه و دیگری نسل های پاک در میان آحاد جامعه که حاصل ازدواج های رسمی هستند.

به نظر شما تحقق سبک زندگی اسلامی - ایرانی در جامعه ما تا چه حد امکان دارد؟
امکان تحقق این امر بسیار زیاد است اما عینیت یافتن آن الزاماتی دارد. در گام نخست مردم باید اقناع شوند که سبک زندگی اسلامی و ایرانی  داشته باشند و نسبت به مخاطرات مظاهر تمدن غرب آگاه شوند.
همانگونه که عنوان شد، این مهم با بی تفاوتی مسئولان و قوه مجریه حاصل نمی شود و مجموعه دست اندرکاران فرهنگی کشور باید در این باره، فکر و برنامه ریزی دقیقی داشته باشند و بودجه های مناسبی نیز به این امر اختصاص دهند.
اگر این اتفاقات رخ دهد، سبک زندگی در جامعه ما به سرعت  به سمت نقطه مطلوب خود حرکت خواهد کرد چرا که ما کشوری هستیم که بر خلاف بسیاری دیگر از کشورهای اروپایی، در این باره از مزیت های قابل توجهی بهره می بریم.
ما در این باره، دو نقطه قوت مهم داریم که یکی  از آنها، سابقه درخشان تاریخی ملت ایران است. خداپرستی و پایبندی به اخلاق از جمله مواردی است که در سابقه تاریخی ایرانیان همواره وجود داشته لذا مردم ما با این مسئله بیگانه نیستند و زمینه برای پذیرش و تداوم این دو گزاره همواره در جامعه ما وجود دارد. مسئله مهم دیگر که موید مزیت نخست نیز هست، فطرت انسانی است.
در جامعه ما به دلیل وجود نسل های پاک که حاصل ازدواج های رسمی هستند فطرت های عموم مردم خداجوست که همین امر نیز دلیل اصلی آن سابقه درخشان تاریخی است. اما بسیاری از کشورهای اروپایی به دلیل اضمحلال اخلاق و غلبه نسل هایی که حاصل ازدواج های رسمی نیستند، از چنین مزیت هایی برخوردار نیستند.
در جامعه ما طبیعتا گرایش جوانان به سمت ازدواج های رسمی است و در کشورهای اروپایی، اصطلاحا تمایل جوانان به سمت ازدواج های غیر رسمی و
در جامعه ما زمینه بسیار مناسبی برای اصلاح سبک زندگی وجود دارد که لازمه آن، اراده جدی مسئولین و اسلامی کردن علوم انسانی است.
اصطلاحا ازدواج های سفید است که این مساله، سبب می شود نسل هایی که حاصل این نوع ازدواج ها نیز هستند دو نوع فطرت متضاد و در نتیجه دو نوع سبک زندگی متفاوت در پیش گیرند.
بنابراین، در جامعه ما زمینه بسیار مناسبی برای اصلاح سبک زندگی وجود دارد که لازمه آن، اراده جدی مسئولین و اسلامی کردن علوم انسانی است.

فارغ از اقدامات زیربنایی مانند اسلامی کردن علوم انسانی یا برنامه ریزی های فرهنگی و اجتماعی که قطعا زمان بر می باشد، در کوتاه مدت برای مهار آسیب های اجتماعی و فرهنگی سبک زندگی غربی مانند ازدواج سفید که در سطح جامعه رو به افزایش است چه باید کرد؟
آسیب های فرهنگی در حوزه های اجتماعی یک شبه ایجاد نمی شوند که بتوان با اتخاذ راهکارهای سریع، تبعات آنها را مهار کرد. لذا اگر مسئولی امروز تصمیم بگیرد در این عرصه ها دست به اصلاح بزند، هرچند اراده قوی داشته باشد قطعا فردا به نتیجه نخواهد رسید اما اگر برنامه ریزی و عزم جدی وجود داشته باشد این مهم در فرداهای بعد محقق خواهد شد.
شاید بتوان گفت سریعترین راه حل ممکن برای مهار آسیب های اجتماعی و مقابله با فرهنگ غربی، از طریق هنر اسلامی و هنرمندان متعهد ایجاد می شود. چرا که نسل های جوان به ویژه جوانانی که بیشتر در معرض آسیب های فرهنگی قرار دارند، کسانی هستند که در میان هنرمندان الگوهایی برای خود برگزیده اند. لذا بدحجابی یک هنرمند و یا رفتارهای خارج از عرفی که از خود در شبکه های اجتماعی بروز می دهد، بر خیل عظیمی از جامعه جوان اثر مستقیم می گذارد. بنابراین اگر به دنبال راهکارهای کوتاه مدت هستیم، قبح مواردی چون بدحجابی، بی بند و باری و ازدواج سفید باید توسط هنرمندان بیان گردد. اما هنرمندی که خود مبتلا به این آسیب هاست چگونه می تواند الگوی مناسبی
سریعترین راه حل ممکن برای مهار آسیب های اجتماعی و مقابله با فرهنگ غربی، از طریق هنر اسلامی و هنرمندان متعهد ایجاد می شود
برای جوانان باشد؟
از سوی دیگر، نباید از امر به معروف و نهی از منکر در جامعه و تاثیر شگرف آن بر اصلاح مناسبات اجتماعی غافل شد.
اگر متدینین جامعه ما از کنار ناشایستگی ها و موارد خلاف شرع و عرف، به سادگی عبور نکنند و حداقل تذکر لسانی در این زمینه وجود داشته باشد، خود این مساله یک عامل فشار برای مهار آسیب های اجتماعی خواهد بود.

به نظر می رسد حمله هایی که طی چند وقت اخیر به آمران به معروف و ناهیان از منکر در سطح جامعه اتفاق افتاده است، تا حدی سبب شده در این عرصه با نوعی دلسردی و عدم اقبال عمومی مواجه شویم. در این باره چه نظری دارید؟
اراذل و اوباشی که طی چند سال اخیر، به آمران به معروف و ناهیان از منکر در سطح جامعه حمله کرده و بعضا آنها را به شهادت رسانده ااند، دقیقا با هدف جلوگیری از رویه شدن این مسئله، دست به این اقدام زده اند. بنابراین متدینین جامعه نباید از موضع بر حق خود عقب نشینی کنند و نباید از این فریضه الهی که نقش کارامد و موثری در اصلاح جامعه ایفا می کند رویگردان شوند.
در این باره، کلید اصلی دست دولت و نیروی انتظامی است. در واقع دولت باید ابتدا از آمران به معروف و ناهیان از منکر حمایت کند و این حمایت را در قالب طرح یا لایحه، رسمی و قانونی کند و سپس نیروی انتظامی، اگر پشتیبانی دولت را مشاهده کند می تواند امنیت را برای آمران به معروف و ناهیان از منکر ایجاد کند، علاوه بر این اگر پشتیبانی دولت و حتی مجلس به صورت جدی وجود داشته باشد، خود نیروی انتظامی می تواند در این زمینه بار بسیار بزرگی را از زمین بردارد و امر به معروف و نهی از منکر را تا حد بسیاری در جامعه محقق کند. امری که قطعا پذیرش بیشتری نیز از سوی عموم خواهد داشت.

پایان قسمت دوم - ادامه دارد...
 
کد مطلب : ۱۲۷۸۱
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما