۰
plusresetminus
دکتر زاهد زاهدانی رئیس پژوهشکده تحول علوم انسانی دانشگاه شیراز در گفتگو با «حافظ نیوز» - قسمت سوم

«آپارتمان نشینی، فقدان هنرمند متعهد و اجتماعات مختلط» بسترهای ترویج سبک زندگی غربی در ایران است/ شاه کلید اصلاح فرهنگ، سیاست و حتی روابط اجتماعی دستیابی به اقتصاد مقاومتی است/ با تداوم روند موجود، دولت روحانی نخستین دولت چهارساله تاریخ انقلاب است

تاریخ انتشارشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ساعت ۱۵:۲۸
دکتر زاهدانی گفت: اگر نیروهای وفادار به آرمانها و اصول انقلاب، در انتخابات آتی وحدت کلمه داشته باشند به احتمال فراوان مجددا می توانند پیروز انتخابات باشند.
دکتر زاهد زاهدانی
دکتر زاهد زاهدانی
اشاره: در دو قسمت قبل، با دکتر سید سعید زاهد زاهدانی استاد دانشگاه شیراز و مسئول پژوهشکده‏ تحول و ارتقای علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه شیراز پیرامون لزوم اسلامی کردن علوم انسانی در دانشگاه و رویکردهای فرهنگی و اقتصادی دولتها پس از پیروزی انقلاب اسلامی به گفتگو نشستیم. لینک و لینک دکتر زاهدانی در دو قسمت پیشین مصاحبه خود، اصلاح فرهنگ عمومی را پایه ارتقای روابط اجتماعی و اصلاح سبک زندگی برشمرد و دیپلماسی پیش برنده انقلاب اسلامی را دیپلماسی ولی فقیه نامید، دکتر زاهدانی که سال گذشته به عنوان یکی از 20 نشریه پرداز برتر کشور در حوزه علوم انسانی انتخاب و معرفی شد، در ادامه این گفتگو از از نحله ها و نگاه های متفاوت به نحوه اسلامی کردن علوم انسانی گفت و از مسئولان غربزده ای که متصدی اسلامی کردن علوم هستند انتقاد کرد و دست آخر، امر به معروف و نهی از منکر را یکی از اصلی ترین راه های دستیابی به سبک زندگی دینی برشمرد.
در ادامه، قسمت سوم و پایانی گفتگوی متفاوت و جذاب ”حافظ نیوز“ با دکتر زاهدانی استاد دانشگاه شیراز را می خوانید:


به نظر شما چه دلایل جامعه شناسی وجود دارد که مردم ما طی دهه های مختلف، دچار تغییر در رویکردهای سیاسی و فرهنگی خود می شوند؟ زمانی اصلاح طلبان با شعارهایی چون جامعه مدنی و با رویکردهایی چون رفاه طلبی با قاطعیت پیروز انتخابات ها می شوند و زمانی دیگر، اصولگرایان با شعارهای انقلابی و تاکید بر ساده زیستی. علت این تغییر ذائقه اجتماعی
اشکال و ایراد اساسی آن زمان به وجود می آید که در معرفی الگوها و آرمانها به جامعه، دچار اشتباه شویم.
سیاسی  در سطح جامعه چیست؟

مردمی که از دهه 40 انقلاب اسلامی را پایه ریزی کردند و با تحمل سختی های فراوان آن را به پیروزی رساندند و در ادامه نیز 8 سال مقابل ابرقدرت ها به سختی ایستادگی کردند، پشتیبان انقلاب اسلامی و آرمانهایش هستند. اشکال و ایراد اساسی آن زمان به وجود می آید که در معرفی الگوها و آرمانها به جامعه، دچار اشتباه شویم. در اواخر دوران سازندگی، یک شکاف میان دولت و ملت شکل گرفت. در واقع پیش از پیروزی انقلاب، این شکاف میان ملت و حاکمیت وجود داشت و مردم سردمداران رژیم را از خود نمی دانستند اما با پیروزی انقلاب اسلامی، این شکاف به کلی از بین رفت. اما همانگونه که عرض شد، در اواخر دوران سازندگی به دلیل رواج تجمل گرایی میان برخی مسئولان و فاصله گرفتن از ساده زیستی و بروز مواردی چون تشریفات سنگین و حفاظت فیزیکی غیر متعارف که با رکود در وضع معیشت مردم همراه شده بود، این شکاف مجددا ایجاد شد.
هنگامی که در سال های 75 و 76 شعار اصلاحات در جامعه مطرح شد، مردم از آن استقبال کردند چرا که اصلاح موارد خلاف رخ داده در دوران سازندگی به یک خواسته همگانی تبدیل شده بود. علیرغم شور و نشاط سیاسی که در سالهای نخست دولت اصلاحات در سطح جامعه به وجود آمد و مردم به اصلاح امور دلبسته بودند، به دلیل تداوم همان رویکردهای غلط لیرالی در عرصه اقتصاد، فرهنگ و سیاست، مردم مجددا دچار دلزدگی شدند.
بنابراین پس از پایان این دوران، مردم بازگشت به آرمانهای اولیه انقلاب را بیش از پیش مد نظر قرار دادند و به شعارهایی چون عدالت اجتماعی و بازگشت به ارزشهای اسلامی و انقلابی رای دادند. بنابراین، روی کار آمدن دولت نهم واکنش طبیعی مردم نسبت به یک دهه حاکمیت تفکرهای لیبرالی در سطح جامعه
به دلیل تداوم همان رویکردهای غلط لیرالی در عرصه اقتصاد، فرهنگ و سیاست، مردم از دولت اصلاحات دلزده شدند.
بود. اما در ادامه، دولت نهم و دهم نیز به توفیق چندانی دست نیافت و در نگاه کلان این دولت به مقوله اقتصاد، فرهنگ و مدیریت اجتماعی ایرادات اساسی وجود داشت.

این ایرادات چه بود؟

همانگونه که پیش تر گفته شد، وجه اصلی این ایرادات این بود که در نگاه دولت نهم و دهم، راه اسلامی کردن اقتصاد و علوم انسانی، کنار هم قرار دادن علوم اسلامی و علوم مدرن غربی بود. بنابراین در مناسبات کارشناسی دست به تغییرات وسیعی زدند. حتی سازمان مدیریت و برنامه ریزی که متصدی و پیش برنده علوم انسانی غربی بود را نیز منحل کردند تا بتوانند نظمی جدید را در اقتصاد، مدیریت و دیگر مناسبات اجتماعی حاکم کنند. اما نداشتن استراتژی های دقیق و کارشناسی شده و اشتباهات مکرر محاسباتی در عرصه اقتصاد و واگذاری های بی حساب و کتاب صنایع و بسیاری از عوامل دیگر که همه، ناشی از ضعف تئوریک و نگاه کلان آن دولت بود، در ادامه سبب شد تحول جدی ومثبت در بسیاری از عرصه ها رخ ندهد. لذا طبیعتا مردم نه فقط از دولت، بلکه از گفتمان دولت و شعارهای دولت نیز تا حدی رویگردان شدند. این رویگردانی با تشتت و چند دستگی میان نیروهای مدعی اصولگرایی در انتخابات سال 92 همراه شد و نهایتا از دل آن، حسن روحانی با تنها چند صد هزار رای بیش از پنجاه درصد کل آرا به عنوان رئیس جمهور برگزیده شد. و دولت یازدهم نیز همانگونه که مشخص است و خود نیز عنوان می کند، در بسیاری از مناسبات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ادامه دهنده راه دولت کارگزاران است.

بنابراین شما دولت یازدهم را حاصل و نتیجه عملکرد غلط دولت دهم می دانید.

بله، رویکردهای غلط دولت دهم و حواشی بسیار آن و مکانیزم های غلط انتخاباتی نامزدهای طرفدار آرمانهای اولیه انقلاب در سال 92 عامل اصلی شکل گرفتن
در نگاه دولت نهم و دهم، راه اسلامی کردن اقتصاد و علوم انسانی، کنار هم قرار دادن علوم اسلامی و علوم مدرن غربی بود.
دولت تدبیر و امید بود. در واقع بنده معتقدم اکثریت جامعه ما هنوز طرفدار آرمانهای اولیه انقلاب و ارزشهای اصیل اسلامی هستند که اگر صدای واحدی از اردوگاه وفاداران به آرمانهای انقلاب بشنوند، همچنان از آن پشتیبانی خواهند نمود اما نباید این واقعیت را نیز فراموش کرد که تحقق مقولاتی چون اشتغال، مسکن، توانمندی مالی، رفاه و عدالت اجتماعی برای همراه کردن مردم یک اصل لازم است و هیچ حاکمیتی بدون تحقق این موارد، با تکیه بر شعارها و حتی رویکردهای فرهنگی صحیح اسلامی به موفقیت دست نخواهد یافت.
بنابراین، امروز ما برپایی یک دولت اسلامی که در عرصه های علوم انسانی، فرهنگ، سیاست و دیگر مناسبات اجتماعی موفق و بر اساس الگوهای اسلامی عمل کند را در گرو تحقق اقتصاد مقاومتی می دانیم.

چرا تحقق یک دولت ایده آل را در گرو تحقق اقتصاد مقاومتی می دانید؟

زیرا اگر اقتصاد مقاومتی در همه ابعادش محقق شود، علاوه بر اصلاح ساختار بانکی و معاملات ربوی و شبهه ناک فعلی، می تواند با کاهش نرخ سود بانکی و تورم، اشتغال و در نتیجه رفاه نسبی را برای عموم جامعه به همراه بیاورد. از طرفی، با توجه به اینکه اقتصاد مقاومتی نگاه به ظرفیتها و توانمندی های درونی دارد و اصطلاحا یک اقتصاد درون زاست، کشور را از بسیاری از وابستگی ها نجات خواهد داد که این امر نیز به اقتدار و موضع آفندی در عرصه سیاست خارجی کشور کمک شایان توجهی می کند.

از طرفی، اقتصاد مقاومتی مخالف جدی تمرکز گرایی است. چرا باید همه ظرفیت ها و ثروت های کشور در چند کلانشهر متمرکز شود؟

تمرکز ثروت در چند نقطه محدود، خود موجب مهاجرت های بی حساب و کتاب به سمت این مناطق می شود که حاشیه نشینی و تبعات و معضلات فرهنگی و اجتماعی تنها یکی از اثرات آن است. دیگر اثر آن، بروز
هیچ حاکمیتی بدون تحقق مواردی چون اشتغال، رفاه و حق مسکن، با تکیه صرف بر شعارها و حتی رویکردهای فرهنگی صحیح اسلامی به موفقیت دست نخواهد یافت.
پدیده تراکم و آپارتمان نشینی و ایجاد جوامع مختلط است که این دو عامل نیز در کنار فقدان هنرمند متعهد، سه علت اصلی ترویج سبک زندگی غربی و انحطاط اخلاقی در جامعه می باشد.   بنابراین هرچه که بیشتر در ریشه و علل معضلات اجتماعی و فرهنگی موجود در جامعه تامل می کنیم، بیشتر به اهمیت تحقق اقتصاد مقاومتی پی می بریم. لذا بنده معتقدم در شرایط فعلی، شاه کلید اصلاح جامعه در همه عرصه ها، تحقق اقتصاد مقاومتی است.

به نظر شما، سرنوشت انتخابات اسفندماه چه خواهد بود؟ آیا مجلس دهم مشابه مجلس ششم خواهد بود یا اصولگرایان خواهند توانست کماکان در این مجلس نیز با اقبال عمومی مردم مواجه باشند؟

اگر نیروهای وفادار به آرمانها و اصول انقلاب، در انتخابات آتی وحدت کلمه داشته باشند به احتمال فراوان مجددا می توانند پیروز انتخابات باشند. بنابراین، اگر این اتحاد شکل گیرد و نمایندگان مجلس دهم، توجه ویژه ای به تحقق اقتصاد مقاومتی و الزاماتش داشته باشند و از ترویج سبک زندگی اسلامی و ایرانی نیز حمایت جدی نمایند، می توان پیش بینی نمود مجلس دهم یکی از بهترین و موثرترین مجالس پس از پیروزی انقلاب اسلامی خواهد بود.

براورد شما از پایگاه کنونی دولت یازدهم چیست؟ ایا به نظر شما دولت تدبیر و امید توانسته است طی دو سال اخیر توده های بیشتری از مردم را به سمت خود جلب کند یا اینکه پایگاه پنجاه درصدی خود در سال 92 را نیز از دست داده است؟

کسانی که آرمانها و الگوهای دولت سازندگی و دولت اصلاحات را پذیرفته اند مسلما از این دولت حمایت جدی کرده و خواهند کرد و پاسخ به این سوال، مستلزم براورد دقیق از میزان جمعیت این گروه از مردم است. اما آن قشر اعظم خاکستری که به دلیل شرایط ویژه چهار سال دوم دولت احمدی نژاد، در خرداد 92 به حسن روحانی رای دادند شرایط دیگری دارند. اگر در عرصه سیاست
بسیار بعید به نظر می رسد آمریکا اجازه دهد برجام، تحولی جدی و اساسی در وضعیت اقتصاد و صنعت ایران ایجاد کند.
خارجی، اثبات شود که تفاهم با امپریالیسم نجات بخش اقتصاد کشور و بهبود دهنده اوضاع داخلی نیست، بسیاری از این قشر خاکستری نسبت به موفقیت آمیز بودن رویکردهای این دولت دچار تردید جدی خواهند شد که آثار این مساله نیز در دوران پسابرجام تا حدی آشکار شده است. لذا با تداوم وضع موجود و نگاه بیرون گرای دولت یازدهم که با عدم تحقق بسیاری از شعارها همراه شده است، بنده تصور می کنم پایگاه اجتماعی دولت یازدهم و گفتمان موسوم به اعتدالگرایی دچار ریزش شدید شده و اگر در این عرصه شاهد تحول جدی نباشیم، تصور بنده این است که دولت آقای روحانی نخستین دولت چهارساله پس از پیروزی انقلاب اسلامی خواهد بود. البته نباید از رویش در پایگاه اجتماعی دولت نیز غافل شد که مهمترین عامل آن، دستیابی به موفقیت های بین المللی و مهار تورم و ایجاد اشتغال است. اما همانگونه که اشاره شد، با توجه به ماهیت خبیث امپریالیسم بسیار بعید به نظر می رسد آمریکا اجازه دهد برجام، تحولی جدی و اساسی در وضعیت اقتصاد و صنعت ایران ایجاد کند.

دولت چگونه می تواند پایگاه اجتماعی خود را ترمیم کند؟

در اینجا دو عامل بسیار مهم است. عامل اول بهبود اوضاع اقتصادی و اشتغال در کشور است که همانگونه که اشاره شد با تداوم نگاه برون گرای موجود، امکان پذیر به نظر نمی رسد و راه حل آن، تمسک به اقتصاد مقاومتی است. عامل تاثیرگذار بعدی نیز میزان پایبندی این دولت به آرمانها و شعارهای انقلاب اسلامی است. مسلما میزان ایستادگی، اقتدار و پایبندی دولت به شعارها و آرمانهای اصیل انقلاب در میزان محبوبیت وی نقش اصلی دارد. بنابراین به نظر می رسد با تداوم عقب نشینی در عرصه سیاست خارجی، پایگاه اجتماعی دولت نیز بیش از پیش تضعیف خواهد شد.

 
کد مطلب : ۱۲۸۲۱
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما