۰
plusresetminus
یاداشت؛

جایی برای پیرمردها نیست!

تاریخ انتشارپنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۰۵
این بار نسل نوی ایران در برابر نسل سوخته ی پیران قرار خواهد گرفت , نسلی که حقوق خود را طلب خواهد کرد , همان نسلی که آزادی را به حرف دیدند اما بر زبان نچشیدند و عدالت را تنها در جایی معنی شده یافتند که در حلقه ی مدیران ارشد حقوق های چند ده میلیونی تقسیم میشد .
جایی برای پیرمردها نیست!
به گزارش "حافظ نیوز"،عجیب نبود که جوانان حاضر در انتخابات سال 92 وقتی در مقابل ِ دفاع حسن_روحانی از محمدرضاشجریان ( که البته هیچگاه در عمل دیده نشد) از زبان رقیبش نام محمودکریمی را شنیدند, لبخندی تلخ بر زبان بیاورند و عزمشان را بر گذر از گزینه ی مصباح_یزدی جزم تر کنند. شاید از نگاه آنان این قیاس, قیاس ِ مع الفارقی بود که انجام شد , گویی برای انتخاب رقیب ِ علی_دایی فوتبالیست نام آرش_میراسماعیلی جودوکار آورده شود.

این جوانان حتی وقتی از زبان حسن_روحانی واژه ی دیپلماسیِ تعامل و در مقابل از زبانِ سعید_جلیلی دیپلماسی ِ پیامبرگونه ای که تز دکترایش بود را میشنیدند , اولی را بعلت نزدیکتر بودن به جامعه ی جهانی ترجیح میدادند.

شیخ دیپلمات با تدبیر آگاهانه اش دوقطبی مدنظر خود را شکل داد و با ایجاد امید در دل ِ جوانان از قالیباف ها و جلیلی ها به راحتی گذر کرد.


از انتخابات اما هر چه گذشت و به دوران پساانتخابات که رسید , دیده شد پوسته ی وعده داده شده چه بود و حالا هسته ی ارائه شده چیست , گویی که به نامِ جوانان شده بود و به کامِ پیران. پیرانی که با چینش وزرا و استانداران به قدرت بازگشته بودند و جوانانی که امید تغییر را نزدیک به پوچ میدیدند. نسلی که انتظار ایجاد خونی تازه بر مبنای عقلگرایی و علم گرایی در رگهای کشور داشت , اما آنگاه که میانگین سنی بالای 60 سال وزرا و اصرارشان بر تفکرات کهنه ی 20 سال قبل را دید روزنه ی امیدش به گره ناامیدی بدل شد و رؤیای گردش نخبگان ش تبدیل به کابوس حلقه ی بسته مدیرانش شد و شایسته سالاری همان شعار زیبایی که داده شده بود در عمل چیزی جز خویشاوندسالاری به خود ندید.

البته بهره گیری رئیس دولت از نیروهای خودی و هم
فکر قابل احترام بود اما آنچه قابل پذیرش نبود , غیرخودی و ناکارآمد شمردن جوانان بود.

امروز 4 سال از عمر دولتی که تدبیرش دادن امید واهی به جوانان و عملش در دادن همه ی مسؤلیت ها به پیران بود گذشت, بهاری که در راه است اما فصل تحول است. دو قطبی که در آن بهار شکل خواهد گرفت اما دیگر نه 2 قطبی اصلاح طلب_اصولگرا است و نه 2 قطبی برجام_نابرجام.

این بار نسل نوی ایران در برابر نسل سوخته ی پیران قرار خواهد گرفت , نسلی که حقوق خود را طلب خواهد کرد , همان نسلی که آزادی را به حرف دیدند اما بر زبان نچشیدند و عدالت را تنها در جایی معنی شده یافتند که در حلقه ی مدیران ارشد حقوق های چند ده میلیونی تقسیم میشد .
مدعی رقابت با حسن روحانی هر که باشد میبایست حرفی نو داشته باشد برای نسلی نو و شعار گردش نخبگان آلفردو پاره تو متفکرایتالیایی را سرلوحه کارش قرار دهد و نه چرخش مدیرانی را که امروز شاهدش هستیم.
او باید بداند لازمه ی یک جامعه ی رو به جلو و دموکراتیک نه در وعده ی کنسرت که در شایسته سالاری و گردش همین نخبگان است و جامعه امروز علاوه بر پرچمداری علمی بودن خواهان پرچمدارسیاسی بودن هم هست تا با پیوند ایندو روند توسعه را سریع تر سازد .
تجربه ی شکست اکبرهاشمی رفسنجانی در انتخابات 1384 و جانشین پروری اش در 8 سال بعد میتواند سرمشق خوبی برای رقبای روحانی باشد.  میتوان با قاطعیت گفت; آنانکه در حضور مستمر خود نه کلامی نو آوردند و نه عملی تازه,  جایی بین مردم ندارند چرا که تاریخ ایران نشان داده در انتخابات ریاست جمهوری جامعه اگر از کسی گذر کرد دیگر به او باز نمیگردد.
جامعه ی امروز برای مخاطب امروز , حرفی امروزی میخواهد. رقبای 96 روحانی فارغ از هر جناحی که باشند میبایست نسل جوان را جدی بگیرند . حسن روحانی حالا پس از حذف محمود احمدی نژاد تنها یک رقیب دارد به نام خودش. او دوباره دوقطبی بوجود آورده است, 2 قطبیه ناخواسته ای که این بار چندان برایش پربار نخواهد بود. قطبی که او و کابینه اش در آن قرار دارند به نام" قطب پیران" و قطبی که در برابرش قرار میگیرد به نام "قطب جوانان". نتیجه اش اما هر چه باشد برای حسن روحانی یک شکست خواهد بود , حتی اگر این شکست تنها در برگی از تاریخ ثبت شود, شکستی در برابر نسل_جوانِ_ایران!
 
نویسنده:حسین خنکدار



 
کد مطلب : ۱۶۴۰۰
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما