به بهانه هفته کتاب و کتابخوانی، به بازخوانی اثر پژوهشی «اسلام وهنرهای زیبا» پرداخته و سطوری از آن را مورد بررسی قرار میدهیم.
به گزارش حافظ خبر، این کتاب از تالیفات دکترسیدابوالحسن عمرانی، مدرس حوزه و دانشگاه، نویسنده و پژوهشگر تاریخ، هنر و رسانه بوده و حاوی پنج بخش در 240 صفحه می باشد.
بخش اول: خاسنگاه هنر، بخش دوم: هنر و زیبایی از دیدگاه دین، بخش سوم: انواع هنرها و رابطه آنها با دین اسلام، بخش چهارم: دین، ارتباطات تصویری و رسانه های سنتی و مدرن، بخش پنجم: فرآیند اجتماعی هنرهای اسلامی
نویسنده در آغاز کتاب و پیش از نگارش مقدمه در مبحثی باعنوان «اول دفتر» می گوید:
هنر، نماد بی قراری های روح خدایی انسان است که در غربتکده زمین همواره قرین قفس تنگ صورت خاکی بوده است..هنر تجلی عشق نهفته در نهاد آدمی و یک حقیقت فرا مادی است که دارای رسالتی برای انسانیت انسان است.. اما مگر نه این است که در طول تاریخ پیوسته حقیقت را به روش های گوناگون وارونه جلوه داده و حتی مسخ کرده اند.
هنر با تمامی قداست و هم خونی اش با فطرت و مذهب، در دست نا اهل تنها ابزاری برای لذت جویی و کامروایی های حیوانی قرار می گیرد به گونه ای که زیبایی و هویت آسمانی آن را تنزل داده و آن را به فریبایی های زمینی بدل می نمایند..
نویسنده ضمن تبیین ضرورت مباحث این دفتر یادآور می شود:
پرداختن به این بحث، برای تبیین جایگاه هنر و وابستگی آن به سرشت روح خدایی آدمی است در عصری که برخی از هنرها باز هم به انحطاط کشیده شده و در کنار صنعت و تکنولوژی برای تخدیر جامعه به خدمت گرفته شده اند..
سطور ذیل برخی از مطالب «مقدمه» این دفتر است که نویسنده در آن یادآور می شود:
... اگر در سیر تفکر اسلامی، تاریخ شاهد ظهور و رشد هنرهای مختلف در قلمرو دین اسلام است، از این روست که برخی از هنرها علاوه بر اینکه قدرت خلاقه ای از تمدن و فرهنگ اسلامی را به نمایش می گذارند، راهی به جانب خداجویی و خدا شناسی بوده و نمادهای بصری را به گونه های مختلف و متنوع در جهت ترسیم اجزا و عناصر مکتب توحیدی نشان داده اند.
از دیگر سوی، هر پدیده هنری در تاریخ اسلام خود دریچه ای برای خلق آثار دیگر و گسترش قلمرو هنر اسلامی در حوزه های گوناگون بوده و شرح و تفسیر بسیاری از بنیادهای نظری در حوزه دین و اندیشه وحیانی به شمار می آمده است.
بنا براین مفهوم هنر در تفکر اسلامی، موضوعی فراتر از مبانی نهضت های هنری برگرفته از اصول و قوانین ماهوی هنر مادی(هنر اومانیستی پس از رنسانس در غرب متکی بر جذابیت های ظاهری انسان)می باشد.
تفاوت این هنر که در کنار آن آدمی از دلشوره های اندوه زا و دغدغه های ملال آور هیچ برون رفتی نمی یابد و آن هنری که انسان را از سرای خاک و پستی ها و تعلق خاطر به نیستی ها جدا می کند و به سوی اهداف متعالی سوق می دهد، بر هیچ ژرف نگری پوشیده نیست.
هنر، برآمده از سرشت انسانی و نفخه روح خدایی انسان است و مهم ترین غایت آن،کسب ارزش های انسانی و آرمان های الهی اوست. این نحوه سیر تکاملی، گویای رهیابی به جمال برین و نشانه ای از تعالی روح و اندبشه آدمی بوده و با این رویکرد، رابطه تنگاتنگ هنر با دین از آغاز تا انتها مشهود و آشکار می گردد.
اما اگر هنر را به دین منسوب می کنیم و می گوییم «هنر دینی»آیا بدان معناست که در مقابل، «هنرغیر دینی» هم داریم؟
در نگاه آغازین، شاید پاسخ مثبت را پذیرفت و برای مصادیق آن نمونه هایی از مظاهر هنر در مغرب زمین پس از رنسانس، با سابقه چند صد ساله یادآور شد که در شکل و محتوای آن نه تنها هیچ ارتباطی با دین وجود ندارد که جولانگاه آن در عرصه کفر، بی دینی، پوچ گرایی و ضد اخلاقی بوده است و ضمن اینکه همگان آن را به عنوان هنر رایج دنیا پذیرفته اند، متبادر از واژ هنر، فریبایی ظاهر و جذابیت های جنسی و ... بوده و مواردی جز آن راهی به جانب ساحت دلپذیر هنری از این دست نداشته است!
اما واقع امر این است ک استعمال واژه هنر برای چنین مصادیقی تنها یک اشتراک لفظی است و با دقت در کنه مفهوم هنر، آشکار خواهد شد که تفاوت ره از کجاست تا به کجا!
در این زمان شناخت هنر یا تفهیم رابطه دین و هنر، جامعه را به سمت و سوی فضای معنوی و رشد و تکامل فطری خود سوق میدهد و هر یک از مظاهر هنر متعالی در خدمت دین، راه را به جانب معرفت هموارتر می کند.
در عصر حاضر و در حالی که چندین نسل از دوران تاخت و تاز تمدن جدید بشری به همراه هنر دست پرورده اش در چشم انداز داریم، می بینیم که این واژه مقدس و پر معنای آسمانی با نگاهی مادی و این جهانی، باز هم بازیچه دست هنرمندانگاران قرار گرفته است... .
در بررسی اقسام هنرهای موجود از جمله معماری، مجسمه سازی و نقاشی، موسیقی، شعر، خوشنویسی، تذهیب و سایر هنرها ( کاشی کاری، ضریح سازی، کتاب آرایی، منبت، معرق، خاتم کاری و...) در قلمرو تمدن اسلامی به چگونگی رابطه و تعامل آنها با دین اسلام پرداخته شده و کیفیت و چگونگی ظهور درون مایه های دینی در این هنرها مطرح گردیده است.
موضوعی که مباحث این نوشتار را از تحقیقات مشابه آن متمایز می کند، بررسی رابطه دین با ارتباطات تصویری، هنرهای نمایشی و رسانه های ارتباط جمعی مدرن می باشد.
به این موضوع در قالب یک بخش پرداخته شده و در آن «سینمای دینی» بررسی و تحلیل شده است.
باید ها و نباید ها در استفاده از صنعت سینما در برآورده کردن اهداف متعالی دین به اختصار بیان گردیده همچنین به تلویزیون به عنوان ابزاری برای ارائه فرهتگ و مبانی دینی و چگونگی استفاده از آن پرداخته شده است.
در بخش پایانی، جمع بندی و نتیجه گیری کلی از مبانی هنر، رابطه آن با دین و کیفیت و چگونگی تاثیر گذاری هنر بر جامعه و ایجاد فضای معنوی و تلطیف روحیه مخاطبان پرداخته شده است.
چاپ اول و دوم این کتاب در سال 1390 بوسیله موسسه بین المللی بوستان کتاب، منتشر و روانه بازارنشر و ورژن بعدی این کتاب با اضافات، الحاقات و اصلاحات، تدوین و نگارش گردیده است.
از این نویسنده، تاکنون آثار متعددی در قالب کتاب چاپ و منتشر شده یا در دست انتشاراست.