۰
plusresetminus
یادداشتی از بهرام سلمانی:

فیلم ۲۸۸۸ ... فیلمی فاقد ارزشهای سینمایی است

تاریخ انتشارچهارشنبه ۲۰ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۲۹
فقط نام عزیز شهیدان را یدک می کشد و این حربه ای است برای چپاول بیت المال در حوزه هنر و سینما ، یادم هست در زمان پیش تولید این فیلم و آلبوم شیراز با صدای سالار عقیلی و آلبومی از هنرمندان شیرازی که خروجی آنها هم مشخص نشد.
فیلم ۲۸۸۸ ... فیلمی فاقد ارزشهای سینمایی است
به گزارش حافظ خبر، در​در گروه های واتساپی بحث هزینه و همکاری شهرداری و شورای شهر شیراز مورد نقدبود،که شهرداری شیراز بودجه ای در اختیار این گروه و سالار عقیلی از تهران گذاشته و چرا از هنرمندان شیراز حمایت نمی کند؟
که همان زمان عده ای برافراشته شدند وتمام قد از این پروژه ها حمایت کردند و منتقدان را مورد حجمه خود قرار دادند...
(این یک مطالبه عمومی است که باید مدیران فرهنگی شهر  پاسخگو باشند)...

بگذریم شب گذشته این فیلم را در سینما سعدی دیدم .
ابتدا جای تأسف دارد که دعوتنامه های که ارشاد باید در اختیار تعداد محدودی از سینماگران شیرازی که درشهر خود مانده و از این شهر کوچ نکرده اند بگذارد ، لذا سینماگران بدون بلیط در هوای سرد چهاراه سینما سعدی ایستاده و عده ای ناشناخته با دعوتنامه وارد سالن شدند و در آخر مثل یتیمان و گداییان، برو بچه های سینما را بداخل راه دادند که این دوگانگی باعث شرمساری است ، که اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس باید  فکری به حالش بکند،  که هنرمندان این شهر بخاطر برخوردهای ناشایست و دوگانه دستگاه های فرهنگی و هنری شیراز هر روز آواره و گرفتارتر از همیشه ، سرگردان نشوند...
بگذریم که حرف ومطالبه بسیار است ...

 
درخصوص فیلم ۲۸۸۸ که یادم به گفته های دوستان افتاد که از شهرداری شیراز انتقاد می کردند و دقیقا حرفشان درست از آب درآمد...
((فیلمی فاقد ارزش های سینمای ))
لذا نقد من، بر شهید و جنگ که البته (جنگ هم خود نقدهای فراوانی دارد) نیست، نقد من بر نگاه فیلم ساز ، متن ، تکنیک، شیوه و هر آنچه که یک فیلم را فیلم میکند است وبیننده از دیدن یک فیلم  لذت می برد.
لطفاً دوستان به محصول تولید شده توجه کنند نه اینکه باز رگ گردنشان کلفت شود که ای وای فیلم در مورد شهید است قداست دارد و این حرفها، دیگر تاریخ مصرفش تمام شده است.
در ابتدای فیلم، تیتراژ با اسمهای معروفی شروع می شود که نوید فیلمی پراز بازیگر و طوفانی می دهد ... هواپیمای جنگی که فقط سایه اش را می بینیم نشان از یک فیلم اکشن و پر از هیجان و کش مکش را تداعی می کند چرا که منتظر بازی چهره ها در فیلمی قهرمان گونه و نوستالژیک از دوران جنگ هستیم وخود را آماده می کنیم که از فیلم و رشادت‌های قهرمان اصلی جنگ لذت ببریم.
 جلو تر که می رویم اتاق فرمان یا همان اتاق رادار است که تصاویر بسته را نشان می دهد دوسه نفر در قاب هستند که بعضی مواقع از قاب بیرون می روند و مجدد برمی گردند و مشخص نیست محدوده قاب کجاست و دیگر هیچ تصویری از نمای داخلی بصورت واضح ونمای بیرونی آن ساختمان را نمی بینم
ساختمانی که باید پر از هیجان و جنب و جوش باشد و بیننده به ماهیت و حساسیت آن مکان پی ببرد...
 تا اخر فیلم تصاویر محدود به همان نقطه کوچک پشت میزی می شویم که به هیچ عنوان تداعی کننده ساختمان رادار هوایی و اتاق معروف پشتیبانی جنگ  نیست و کارگردان همه چیز را در ذهن خود می پروراند و در فیلم فاقد زیبای شناسی مکان و تصویر واقعی از محل عملیات  و فرماندهی جنگ است ...
لذا از همان ابتدا فیلم به معنای واقعی فیلم در یک ضعف بزرگ ، مستاصل و سرگردان است .
در ابتدا سرگردانی فیلمنامه و در ادامه فقدان یک کارگردانی سینمایی و حرفه ای منسجم با این همه متریال جنگی، هوایی و تصاویر بکر فرودگاهی به وضوح حس می شود.
ابتدا در فیلمنامه این فیلم به معنایی واقعی یک فیلمنامه که کنش ، واکنش . قصه،  درام . خط داستانی . پی رنگ ، نقطه های اوج و فرود ، و در کل متن ، زیرمتن ، دیالوگ و استمرار در گفتگو ها وجود ندارد که حتی بشود روی آن بحث کرد. دیالوگ‌های که اصلا شبیه به گفتگو نیست بیشتر شبیه پازلی از خاطرات است که نویسنده خاطرات حزن انگیز را رج زده ، انتخاب کرده، پشت سرهم ومثل یک دلنوشته به فیلم تبدیل کرده است و فکر کنم اصلا و اساسا فیلمنامه مدون و استانداری وجود نداشته و بیشتر شبیه گفته ها و شنیده های پراکنده است که در کنار هم گردآوری شده ویک محصول بی محتوا تولید شده است .

فیلم بجز فقدان فیلمنامه که رکن اصلی فیلم است ، صدا و تصویری  مخدوش وخسته کننده ی دارد
 (که در میانه مشاهده این فیلم تماشا گری به لحاظ روحی و روانی حالش بهم خورد و در سینما با داد و فریاد یقه فردی را گرفته بود که چرا حرف می زند که با دخالت عوامل سینما هم ساکت نشد و تا آخر فیلم سرگردان در سینما چرخ می زند) 
احساس من این است که فیلم ساز و فیلم برادر فکر کرده از تکنیک خاص سینمایی و ماورایی  استفاده می کند ولی نشانه ای از تکنیک جذاب و سینما پسند اکشن و جنگی وجود ندارد . بیشتر شبیه به تصاویر وصداهای نافهموم و بازسازی شده ای از فیلم های ابتدایی سینماست که آن ها هم قابل مشاهده و دیدن است ولی این فیلم در یک حاله ای از نور ، دود و به نوعی  خاکستری رنگ است که به هیچ عنوان تاریخی بودنش را تداعی نمی کند که این بزرگترین ضربه به فیلم است با رنگ و نور ضعیف تا جایی که در بعضی مواقع حاله ای از نور می بینیم  و شخصیت ها قابل مشاهده نیستند وبنوعی قابهای است که کنار هم چیده شده است و بیننده سردر گم است و در پایان تیراژ نامفهوم ...

بازی بازیگران کلیشه ای ، آهنگین  تصنعی ، زوری بدون روح و حس وحال بازیگری است ، صدای بازیگران معروفی شنیده می شود و تصویری از آنها دیده نمی شود و بازیگران با بازی،  باری بر هر جهت و بدون اهمیت به بازی حرفه ای کار می کنند و اثری مخرب وغیره قابل دفاع از خود بجای می گذارند...
و در آخر تماشاگر سر خورده بدون  هیچ نگاه مثبتی از فیلم و قهرمان فیلم بیژن ، شیراز ، عباس دوران،  سینما را ترک می کند...
نویسنده از نام شیراز و عباس دوران بهره می برد و هیچ تصویری از شیراز در آن دیده نمی شود .‌‌..
درکل ساختار غیر کلاسیک این فیلم جای بحث ندارد...

 گریم های تند زن های بازیگر و موهای پریشان آنان که در سایه روشن های فیلم برق می زند حتی لب های مردان که گویی رژ زده و خط چشم بازیگر مرد که کامل نمایان است. 
  در کل فیلمی مخدوش و فاقد عناوین یک اثر سینمایی است که ای کاش این فیلم را مستند گونه کار کرده بودند که شاید این ضعف های بزرگ در درون فیلم دیده نمی شد چرا که با صدای راوی روی فیلم و نریشن می شد خیلی از ضعف های فیلم را پوشاند که اصلا این اسامی و شخصیت ها ی درون فیلم چه کسانی هستند وبیشتر معرفی بشوند. 
 فقط یکی دو مرتبه نام عباس دوران  و شیراز به میان آمد که آنهم نامفهوم وگنگ بود و باید خودمان حدس می زدیم حمله به جلسه سران در بغداد بوده و شاید خیلی ها هم از این حمله هوایی بی خبر باشند... واین که ندادند این فیلم در چه موقعیت وقصه ای پردازش شده است. 
 
 و در آخر بیش از این نمی شود حرفی  زد چون این فیلم از اساس (فیلمنامه، کارگردان وتصویر ویران است و چیزی برای گفتن ندارد .

 بهرام سلمانی, فیلم ساز و کارشناس کارگردانی سینما
گزارشگر : منیره خسروبیگ
کد مطلب : ۲۴۷۹۳
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما